وبلاگicon
وبلاگکد ماوس

نوای معطر الهی
مطالبی کفید دریاره ی اخلاق ورفتار و گفتار خوب
قالب وبلاگ
درباره ي سايت


اگر قدری شنوا باشیم نوای معطر الهی را می شنویم........................... سایتی مذهبی -داستانی-علمی-نرم افزاری...................................... با نظرات خود ما را یاری دهید.................................................
موضوعات سايت
چهارده معصوم
مطالب وفایل های مذهبی
داستان و ادبیاتی
خبری از زندگی
تفسیری از قرآن
خبری برای آن دنیا
قرآن
معرفی کتاب
پیامبران
سوره ها
کتاب خانه:
سفر مجازی
نرم افزار موبایل
ادیان
گالری تصاویر
مطالب علمی از دنیای علم وهنر
زندگانی بزرگان علم وادب ایران وجهان
المپیاد
رایانه وموبایل
فیلم
نويسندگان
احمد ارسالی: 3
مطالب تصادفي
سوره قرآن
سوره قرآن
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
اوقات شرعی
اوقات شرعی
امکانات وب




در اين وبلاگ
در كل اينترنت



RSS


POWERED BY
rozblog.COM
پیغام مدیر سایت
سلام دوست من به سایت نوای معطر الهی خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







تصوير
آخرین ارسال های تالار گفتمان

ارزش فروتني

 

خوشروئي، نشانه‏ي فروتني و مهرباني است

خوشروئي، راه پرهيز از غرور و خود پسندي است

خوشروئي، ارزش قائل شدن براي دوستان در روابط اجتماعي است.

9- قال علي عليه‏السلام:

و البشاشه حباله الموده

امام علي عليه‏السلام فرمود:

(خوشروئي وسيله‏ي محبت کردن دوستي است) [1] .

چه خوب است نوجوانان در آغاز زندگي نوجواني، زندگي را با خوشروئي آغاز کنند، و با مهربني و روي گشاده، دوستا خود را بپذيرند، و همه چيز و همه جا را با خوشروئي رنگ محبت زنند، زندگي را آسان بگيرند و لحظه‏هاي حساس زندگي را با

 

[ صفحه 35]

 

خوشروئي شيرين کنند.

 

 

 


امتیاز : نتیجه : 1 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5

درباره : چهارده معصوم , امام علی(ع) , مطالب وفایل های مذهبی , مذهبی , اخلاق , نهج البلاغه ,

تاریخ : یکشنبه 22 تير 1393 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 179


اخلاق شايسته 
«آن كس كه مي خواهد در زمره اصحاب حضرت مهدي ( عليه السلام ) درآيد بايد كه منتظر باشد و در عين منتظر بودن، بر اساس ورع عمل نمايد و داراي خلق و خويي پسنديده و نيكو باشد». 
( - بحارالانوار/ ج 52 / ص 140. ) 
و نيز در همين مورد است كلام ديگر آن بزرگوار كه معاشرت نيكو و برخورد خوب با همسايگان را از ويژگيهاي منتظران مي شمارد. 
«وَاِنْتِظارُالْفَرَجِ بِالصَّبْرِوَحُسْنِ الصُّحْبَةِوَحُسْنِ الْجَوارِ». 
( - بحارالانوار / ج 10 / ص 361 / ح 2. ) 




ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : پنجشنبه 19 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 125


اخلاق دروغگويان 
دروغ صفت فوق العاده زشتى است ، كه روى دروغگويان را سياه مى گرداند و دروغگويان بى انصاف ترين و بى مروت ترين انسانهاى عالمند.
دروغگو ناجوانمردترين انسانها است  
ناجوانمردترين انسانها دروغگو و مكذبينند. رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اقل الناس مروة من كان كاذبا. ناجوانمردترين مردم از نظر مروت و انصاف دروغگو مى باشد. حضرت على عليه السلام در مذمت دروغ و دروغگو مى فرمايد: لا سوء اسوء من الكذب . هيچ كار ناپسند و زشتى و زشت از دروغ نيست . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بزرگترين كبائر گناه دروغ است ، به اصحاب چنين فرمودند: الا اخبر كم باكبر الكبائر، الاشراك بالله و عقوق الو الدين و قول الزوراى الكذب (274) شما را آگاه نمايم به بزرگترين گناهان كبيره ؟ و آنها عبارتند از شرك به خداوند تبارك و تعالى و بدرفتارى با پدر و مادر و گرفتار عاق آنان شدن و گفتن سخن دروغ است .
امام حسن عسگرى عليه السلام دروغ را كليد همه ناپاكيها دانسته و فرمود: حطت الخبائث فى بيت و جعل مفتاجه الكذب . (275) تمام ناپاكيها در آن خانه ايست كه كليد آن دروغ و دروغگوئى است .
با تقواباش هر چه شنيدى نقل مجالس مكن  
حسبك من الكذب ان تحدث بكل ما سمعت . (276) رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بر دروغگوئى تو همين بس كه هر چه شنيدى نقل كنى .
از جدى و شوخى دروغ بپرهيزيد 
عن على عليه السلام : لا يجد عبد حقيقه الايمان حتى يدع الكذب جده و هزله (277) هيچگاه بنده به حقيقت ايمان نمى رسد مگر آنكه دروغ را چه جدى باشد چه شوخى ترك نمايد
عادت به دروغ فقر مى آورد  
قال على عليه السلام اعتياد الكذب يورث الفقر. عادت به دروغ و دروغ گوئى سبب فقر و پريشانى است . در مذمت و بيمارى دروغ حضرت على عليه السلام مى فرمايد: عله الكذب اقبح عله . بيمارى دروغ قبيح ترين بيمارى است . در يك بيانيه حضرت امير عليه السلام ما را از برادرى و مواخاه با كذاب بر حذر مى دارد و مى فرمايد: للرجل المسلم ان يجتنب مواخاه الكذاب . بر مرد مسلمان لازم است كه از رفاقت و برادرى با دروغگويان اجتناب كند. از امام باقر عليه السلام مى خوانيم كه فرمود: الكذب هو خراب الايمان . دروغ بنيان و اساس ايمان را خراب مى كند. و امام موسى كاظم عليه السلام مى فرمايد، ان العاقل لا يكذب و ان كان فيه هواه . شخص خردمند دروغ نمى گويد اگر چه بوسيله دروغ به خواهشهاى نفسانى خود برسد يعنى اگر براى دروغ فوائدى هم باشد هرگز عاقل و خردمند دچار آن نمى گردد.
دروغگوئى تحمل خفت و حقارت است  
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: لا يكذب الكاذب الا من مهانه نفسه . (278) شخص دروغگو دروغ نمى گويد مگر به سبب پستى و حقارت كه در دروغ خود احساس مى نمايد. از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيدند: يكون المومن جبانا؟ قال نعم قيل و يكون بخيلا؟ قال نعم قيل و يكون كذابا قال لا؟ آيا ممكن است مؤ من ترسو و جبون باشد؟ بلى : گفتند ممكن است بخيل باشد بلى سئوال كردند ممكن است مؤ من دروغ بگويد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: نه ! مؤ من هرگز دروغ نمى گويد.
روى و صورت دروغگو سياه است  
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اياك و الكذاب فانه يسود الوجه . از دروغگو بپرهيزيد و اجتناب كنيد چرا كه دروغ رو سياهى مى آورد و آبرو مى برد يا روى دروغگو در قيامت سياه مى گردد. حضرت على عليه السلام فرمود: لو تميزت الاشياه لكان الصدق مع الشجاعه و كان الجبن مع الكذب . از نظر روانشناسى هر گاه مردم اشياء را از همديگر تميز دهند و رده بندى كنند صدق و راستى با صفت شجاعت است و جبن و ترس با دروغ مى باشد. حسن ختام كتاب به مذمت و شئامت و محكوم كردن دروغ و دروغگويان انجاميد چرا كه دروغگو هرگز ايمان ندارد و در دروغگوئى خود خدا و پيامبر و اولياء خدا را نمى بيند، و همه حقائق را فراموش مى نمايد از تمامى اقشار مسلمين و مؤ منين به مطالعه دقيق اين كتاب بسيار مهم اخلاقى توصيه مى نمائيم و عمل به دستورات اخلاقى آن را نصب العين خود قرار داده و به سخنان خدا و پيامبر و اهل بيت عليهم صلواة المصلمين عشق بورزيد و به آن عمل كنيد تا سعادتمند دنيا و آخرت باشيد.
و آخر دعوانا ان الحمد لرله رب العالمين
والسلام على من اتبع الهدى السيد حسين موسوى راد لاهيجى
اسفند ماه 1379 در آستانه عيد سعيد غدير خم
273- تفسير كشف الاسرار، ج 1، ص 508
274- مكاسب شيخ انصارى
275- مستدرك
276- اثنى عشيريه
277- محاسن برقى
278- مستدرك الوسائل




ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : شنبه 07 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 125

اخلاق رياكارى و تظاهر 
شايسته است ريا و خودنمائى در عبادات و كارهاى خيرى كه مسلمان براى خدا بايد انجام دهد از غير خدا مخفى دارد، و در دل اين عمل شايسته را فقط براى خداوند انجام داده و اجرا و پاداش را از او بخواهند نه از غير او.
ريا در عبادت شرك به خداوند است  
اراده كردن غير خدا در عبادت رياء محض است ، به ترجمه متن حديث توجه فرمائيد:
حضرت صادق عليه السلام فرمود: از رسول اكرم صلى الله عليه و آله سئوال شد: فرداى قيامت نجات در چيست ؟ فرمودند: با خداوند خدعه نكنيد كه با شما خدعه مى كند و ايمانتان را زايل مى نمايد. و خدعه كننده بفهمد، با عمل خود، خويشتن را فريب مى دهد.
آن مرد به حضرت رسول صلى الله عليه و آله عرض كرد: يك انسان با خداوند چگونه خدعه مى كند؟
فرمودند: به چيزى كه خداوند امر فرموده عمل مى نمايد ولى در ضمير خود غير خدا را اراده مى كند، از اين كار بپرهيزيد و از ريا اجتناب نماييد كه ريا شرك به خداوند متعال است ، شرك در عبادت غش و خيانت در پرستش باريتعالى آنقدر مهم است كه اگر كسى مشرك بميرد به صريح قرآن شريف در قيامت مغفرت الهى شامل حالش نمى شود. (268) 
تاءمين خانواده در راه خدا عبادت است  
تمامى اعمال بشر وابسته به نيت اوست ، روايت است مردى به رسول اكرم گذر كرد، اصحاب و ياران محضر آن حضرت او را مردى فعال و قوى يافتند، به آن حضرت عرض كردند: چه خوب بود اين شخص نيرو و نشاطى را كه دارد در راه خداوند مصرف مى نمود و براى او فعالت مى كرد.
قال صلى الله عليه و آله : ان كان خرج يسعى على ولده صغار فهو فى سبيل الله ، و ان كان خرج يسعى على ابويه شيخين كبيرين فهو فى سبيل الله ، و ان كان خرج يسعى على نفسه يحبها فهو فى سبيل الله ، و ان كان خرج يسعى رياء و مفاخرة فهو سبيل الشيطان .(269) 
حضرت در پاسخ يارانش فرمود: اگر سعى و عمل او براى اداره فرزندان صغيرش باشد كار او در راه خدا است ، اگر سعى و عمل او براى پدر و مادر پيرش باشد كار او در راه خدا است ، اگر سعى و عمل او براى تاءمين زندگى شرافتمندانه و حفظ آبروى خود باشد كارش براى خدا است ، اما اگر كار و كوشش مى نمايد و انگيزه او در عمل رياكارى و فخر نمودن بر دگران باشد كار او براى شيطان است .
بنابراين سعى و تلاش انسانها در امور غير عبادى را نمى توان حمل به گناه يا حرص و آز دانست كه كار براى تاءمين زندگى زن و فرزند و والدين و آبروى خويش از عبادت و در راه خدا محسوب مى گردد. اما اگر زياده طلبى و خانه فخر بنا نمودن و بر مركب فخر سوار شدن ريا و تظاهر و اين كار، كار شيطان اوست و از شيطان است .
از اهل ريبه و بدعت تبرى بجوئيد  
قال رسول الله صلى الله عليه و آله اذا رايتم اهل الريب و الدع من بعدى فاظهروا البرائة منهم و اكثروا من سبهم و القول فيهم و الوقيعة و بارزوهم كيلا يطمعوا فى الفساد بالاسلام و يحذرهم الناس و لا يتعلمون من بدعهم يكتب الله لكم بذالك الحسان و يرفع لكم به الدرجات فى الاخرة .(270) 
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: وقتى بعد از من اهل ريبه و بدعت را ديديد علنا از آنان تبرى بجوئيد، و به بدى يادشان كنيد و به رنج و دهشتشان بيندازيد تا آنكه به فساد در اسلام نكنند، لازم است مردم از آنان حذر نمايند و از بدعتشان چيزى نياموزند خداوند اين رفتارتان را ثواب و حسنه در صفحه حسنات شما ثبت مى كند و درجات شما را بالا مى برد.
خانه ريا ساختن طوق آتشين به گردن افكندن است  
در اسلام تنها ريا در عبادت كار خير نيست ، بلكه در بنا و عمارت نيز مصداق دارد، و در حقيقت هم در سيرت تظاهر و تبلور دارد هم در صورت از شئامت و مذمت خاصى برخوردار مى باشد.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه خانه اى را به منظور ريا و تظاهر به رخ مردم مى كشد و خانه ريا مى سازد همان خانه در قيامت بصورت طوق آتشين بر گردنش افكنده مى شود و با همان طوق به جهنم مى رود مگر آنكه قبل از مرگ توبه كند. آن لكه تاريك را از صحنه اعمال خود بزدايد و از ميان ببرد. قيل يا رسول الله : كيف يبنى رياء و سمعه : قال يبنى فضلا على ما يكفيه اتصاله على جيرانه و مباهاة لا خوانه (271) گفتند: چگونه خانه ريا مى سازد؟ فرمود: خانه مى سازد بيش از نيازمندى و احتياج خود و هدفش در اين كار اينست كه در مقابل همسايگان بلند پروازى كند و به برادران دينى خود فخرفروشى نمايد. اگر كسى به بيش از يك خانه و يا به بيش از چند اطاق نيازمند نيست خانه اى به وسعت چند خانواده مى سازد و تزئينات كذائى و اتومبيل چنانى سوار مى گردد بر خانه و اتومبيل آتشين سوار شده و خود با دست خويش مبادرت به سوختن خويش مى نمايد.
در عبادت خدا به هيچ وجه ريا كارى مكن  
از وصاياى پيامبر خدا عليه السلام به اباذر غفارى مى خوانيم : يا اباذر اعبد الله كانك تراه فان كنت لا تراه فانه يرك . (272) اى اباذر خدا را چنان بندگى كن كه گويا او را مى بينى زيرا اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند. اگر مؤ من يقينش به خدا كامل باشد در عبادت خدا بايد معبود را ببيند وقتى بنده معبود خود را در حال عبادت ببيند هرگز غير معبود را بنظر مى آورد. در تظاهر و ريا به اين اشعار توجه نمائيد:
وى را نتوان يافت به تسبيح و نماز
تا بتكده از بتان تو خالى نكنى
معبود خودى و عابد خويشتنى
زيرا كه براى خود كنى هر چه كنى
گفتم صنما مگر كه جانان منى
اكنون كه همى نگه كنم جان منى
بى جان (مرتد) گردم ار ز من برگردى
اى جان جهان تو كفر و ايمان منى
(273) مراد اين است كه هر عبادت و هر كار خير صرفا بايد براى خدا انجام پذيرد و هيچ به خود و براى خود نبايد انديشيد، والا همه عبادات ، پرستش خويش است نه معبود حقيقى و سعى كنيم كه از تمامى ناخالصى بدرآئيم .
267- سفينه البحار، ص 631
268- امالى صدوق ، ص 247.
269- ميزان الحكمه ، ج 10، ص 278.
270- سفينة البحار، ج 1، ص 63.
271- مجموعه ورام ، ج 2، ص 259
272- مكارم الاخلاق ، ج 2، ص 449
273- تفسير كشف الاسرار، ج 1، ص 508



ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : شنبه 07 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 138

اخلاق غش و تقلب 
تقلب و گول زدن مردم مسلمان از بدترين اخلاق و شيوه زشت زندگى است و تمام معاملاتى كه بر اين اساس انجام مى گيرد از نظر فقه و احكام اسلامى محكوم به بطلان و اصل معامله نيز حرام و نامشروع مى باشد.
كسى كه با مسلمانان غش و حيله كند مسلمان نيست  
قال رسول الله عليه السلام : لرجل يبيع التمر فقال يا فلان اما علمت انه ليس من المسلمين من غشهم (261) رسول اكرم عليه السلام به مردى كه خرما مرغوب در روى خرماى نامرغوب چيده بود تا مشترى را جلب كند ولى موقع توزيع و تحويل از قسم نامرغوب به مشترى مى داد. فرمود: فلانى آيا نمى دانى مسلمان نيست كسى كه در معامله با آنان خيانت نمايد و تقلب كند. اين كارها در زمان ما بسيار رخ مى دهد كه صاحبان حرف و مشاغل اجناس خويش را از بهترين جلوه مى دهند وقت تحويل بدترين را ميريزد و جاى هيچگونه اعتراض هم براى مشترى باقى نمى گذارد و اين نيز غش در معامله و نظير خرما فروش زمان پيامبر عليه السلام است . پيامبر عليه السلام فرمود: لا يحل لا حد يبيح شيا الا بين ما فيه و لا يحل لمن علم ذالك الا بينه (262) حلال نيست براى كسى كه چيزى را بفروشد مگر آنكه نقائص موجود را به مشترى بيان كند. به دو روايت در غش با مسلمين توجه فرمائيد:
غش و تقلب با مسلمان يهودى محشور مى گردد  
قال النبى عليه السلام من غش مسلما فى شراء او بيع فليس منا و يحشر يوم القيامه مع اليهود لادهم اغش الخلق للمسلمين (263) كسى كه با مسلمانى در خريد يا يا فروش خيانت نمايد و تقلب كند از ما نيست و در قيامت با يهوديان محشور مى گردد، زيرا يهوديها نسبت به مسلمانان خائن ترين و متقلب ترين مردم هستند. و پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: نهى عن سوب اللبن بالماء اذا اريد به البيع لانه يكون غشا (264) شير را وقتى براى فروش عرضه مى كنيد با آب مخلوط ننمائيد زيرا اين كار غش در معامله و حرام است . پيامبر خدعه و كلاه سر كسى گذاشتن را چنين محكوم كرده و مى فرمايد: من غشنا فليس منا، المكر و الخداع فى النار. (265) هر كس با ما يعنى با ملت اسلام نادرستى و كلاهبردارى كند از ما نيست يعنى مسلمان نيست مكر و خدعه مكار و خدعه كار در جهنم است . كه در جاى ديگر فرمود: المكر و الخديعه و الخيانه فى النار. (266) مكر و فريب كارى و خيانت (مكر كننده و فريب دهنده و خيانت كننده ) در جهنمند. بنابراين مسلمانان از وقاهت و زشتى اين اوصاف بپرهيزند كه ثمره اين اعمال آتش جهنم است ، و فوائدى جز آتش ندارد.
قلب مسلمان از غش سه چيز منزه است  
قال نبى اكرم عليه السلام فرمود: ثلاث لا يغل عليهن قلب امرء مسلم ، اخلاص العمل لله و النصيحه لائمه المسلمين و اللزوم لجماعتهم (267) در ضمن خطبه و سخنرانى در مسجد خفيف ، پيامبر فرمودند: سه چيز است كه قلب شخص مسلمان بايد نسبت به آن منزه از غش و چقدر كينه باشد اول آنكه اعمال دينى را با خلوص نيت و عارى از هر شائبه اى انجام دهد. دوم آنكه نسبت به پيشوايان دين و ائمه مسلمين پندپذير باشد و مودت و محبت خالصانه نسبت به آنها داشته باشد. سوم آنكه از جمعيت مسلمين جدا نشود و وحدتشان را حفظ كنند و موجبات تفرق و پراكندگى را فراهم نياورند.
اخلاق اسلامى ايجاب مى كند كه مسلمان بايد داراى چنين خصوصيات سالم و شايسته باشد.
261- وسائل الشيعه ، ج 12، ص 208
262- ميزان الحكمه ، ج 7، ص 221
263- سفينه البحار، ج 2، ص 318
264- مستدرك الوسائل ، ج 2، ص 255
265- نهج البلاغه ، حديث 2922
266- نهج البلاغه ، حديث 3118
267- سفينه البحار، ص 631



ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : شنبه 07 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 121

اخلاق عجب و خودستائى 
عجب و خود بينى از اوصاف بسيار انسانى است اين اخلاق مذموم در انسان ايجاد رعب و وحشت نموده و آدمى را گرفتار غربت و تنهائى مى كند، هيچكس حاضر نيست او را دريابد. انسان عاقل سزاوار است به هيچ يك از امتعه و اموال و دارائى مادى و معنوى تكبر و خودستائى به خود راه نداد و همواره آزاد و راحت زندگى مى نمايد.
گناه رنج آور بهتر از اعمال نيك عحب آور است  
گناه غرور و عجب خود بزرگ بينى گناه بزرگى است . عن على عليه السلام : سيئه تسوك خير عندالله من حسنه تعجبك . (253) گناهى كه ترا آزار دهد و مايه رنج و ناراحتى درونيت گردد در پيشگاه الهى بهتر از كار خوبى است كه باعث غرورت شود و ترا به عجب وا دارد. خودبين و خود بزرگ بين و گمان مى كند كه هر چه مى گويد و هر عمل كه مى كند دور از خطا و بر وفق مراد است و اين خود دلالت دارد كه عقلش ناتوان گرديده و فروغ خردش به ضعف و سستى گرائيده است .
سه چيز كمرشكن است  
عن الباقر عليه السلام : ثلاث قاصمات الظهر رجل استكثر عمله و نسى ذنوبه و اعجب برايه . (254) امام باقر عليه السلام فرمود: سه چيز است كه كمر انسان را مى شكند: اول - عمل و كردار خود را بزرگ و زياد شمردن ، دوم - گناه خويش را فراموش كردن ، سوم - از راءى و نظريات خويش خوشش آمده كسيكه راءى و عمل خويش را بزرگ بشمارد و به آن افتخار مى كند بسيار زشت و قبيح است .
عجب و خودپسندى در راءس همه حماقت ها است  
حضرت على عليه السلام در مذمت عجب فرمود: العجب راءس الحماقه ، خود خواهى و تكبر و خودبزرگ بينى اساس همه حماقت ها و نادانى است . انسان كه اندك پول و مال يا علم و كمال و يا مقام و جاه او را به خودخواهى و خودپسندى و تكبر وا مى دارد نمى فهمد كه اين همه چيزها نمى تواند موقعيت او را براى هميشه تثبيت نمايد بلكه موقتى و چند صباحى بيش با او نمى باشد، بنابراين دنيا چه جايگاهى براى تكبر دارد؟
متكبرين با جباران محشور مى گردند  
عن النبى عليه السلام : اجتنبو الكبر فان العبد لا يزال يتكبر حتى يقول الله عزوجل اكتبو عبدى هذا فى الجباران . (255) از كبر و خودبزرگ بينى اجتناب كنيد كه بنده ممكن است آنچنان مغرور به خودبينى و خود برزگ بينى تا كار بجائى برسد كه خداوند مى فرمايد نام اين بنده متكبر را در صف جباران و در گروه ستمگران و زورگويان بنويسيد از عبارت پيدا است كه اگر اين بنده با همان نخوت و خودبينى از دنيا رفت و در قيامت خطاب به ملائكه مى شود كه او را در صف جباران قرار دهند. امام على عليه السلام متكبر را ذليل معرفى مى كند و مى فرمايد: من يتكبر للناس ذل . (256) هر كس به مردم تكبر كند و خود را بزرگتر از مردم ببيند و در بين مردم ذليل و خوار مى گردد. درباره عجب و برترى جوئى نسبت به عبادت و حسنات خاتم الانبياء مى فرمايد: ليس عبد يعجب بالحسنات الا هلك . (257) هيچ بنده اى نيست كه از حسنات و اعمال نيك خود عجب پيدا كند مگر اينكه هلاك مى شود. يعنى معنويت و شخصيت او نابود مى گردد.
عجب انسان را از خداوند طلبكار مى كند  
على عليه السلام مى گويد از حضرت رضا عليه السلام درباره عجبى كه عمل را فاسد مى كند سئوال نمودم در پاسخ فرمودند: عحب داراى مراتب و درجاتى است يك قسم آن اين است كه عمل بد آدمى در نظر خودش خوب جلوه مى كند. آن را نيكو مى پندارد و بر اثر آن دچار اعجاب و خود بينى مى شود. و قسم ديگر آن اين است كه افراد با ايمان از عبادت خود دچار عجب شوند خويشتن را از عذاب الهى ايمن پندارند و تصور كنند كه با عبادت خود بر خداى منت دارند نه خداوند بر آنان منت دارد. همين كه مؤ من به ترديد مى افتد كه او با عبادتش بر خدا منت دارد؟ يا خدا بر او منت دارد؟ خدائى كه همه اشياء و عالم را براى انسان آفريده و همه انسانها را براى عبادت و بندگى خودش آفريده است اين خود دليل است كه انسان بايد منت بكشد از خداوند بزرگ و بر اين عبادت سپاسگزار هم باشد.
سه صفت بخل ، هوى و عجب از مهلكات است  
سه صفت را پيامبر گرامى اسلام از مهلكات و موجب هلاكت انسانها معرفى فرموده است و اين اوصاف زشت را بايد مسلمانان از خود دور نمايد فرمود: ثلاث مهلكات شح مطاع و هوى متبع و اعجاب المرء بنفسه . (258) سه صفت براى هر انسانى كه هر سه يا يكى از آنها را دارا باشد هلاك مى گردد او بخلى كه شخص مطيع منقاد آن باشد دوم هواى نفسى كه آدمى را از فرمانش پيروى نمايد، و سوم آنكه شخص خود را و همچنين كارهاى خود را با چشم غرور و اعجاب بنگرد.
عجب و داستانى بزنطى و صعصمه بن صوحان  
بزنطى از اصحاب آقا على بن موسى الرضا عليه السلام بود مى گويد شبى حضرت رضا عليه السلام دراز گوش خود را براى من فرستاد كه به محضرش شرفياب شوم ، در محلى بنام (حربا) حضورش رسيدم ، تمام شب را با آن حضرت بودم بعد شام آوردند و پس از صرف شام به من فرمودند: مى خوابى ؟ عرض كردم : بلى ، دستور داد بستر آوردند، حضرت بر خاست تا از پشت بام بزير رود، فرمودند: خداوند شب را با عافيت بگذراند. وقتى حضرت رفتند با خود گفتم من امشب از اين بزرگمرد به كرامت دست يافتم كه هرگز احدى به آن نايل نشده است ناگاه صدائى را شنيدم كه گفت : اى احمد و ندانستم كه صاحب صدا كيست چون نزد من آمد ديدم يكى از خدمتگزاران امام است ، به من گفت : مولاى خود را اجابت كن ، برخاستم كه از پله هاى بام با زير روم ديدم كه امام از پله ها بالا مى آيد، چون به من رسيد فرمود: صعصمه بن صوحان از اصحاب على عليه السلام بود بيمار شد و حضرت به عيادتش رفت وقتى خواست از نزد او برخيزد فرمود: اى صعصمه عيادت مرا مايه افتخارت قرار ندهى در فكر خودت باش ، امام رضا عليه السلام به بزنطى فرمود: هم اكنون جريان صعصمه براى تو پيش آمده است مواظب باش كه آرزو غافلت نكند و انديشه عجب در تو راه نيابد سپس حضرت امام بزنطى را خداحافظى نمودند و او را به حال خود گذاردند. (259) 
واكنش خود بزرگ بينى !!  
امام على عليه السلام فرمود: بالرضا عن النفس تظهرالسوات و العيوب ، صفت ناپسند از خود رضائى وسيله آشكار شدن زشتى ها و عيوب آدمى است . و در همين مورد مى فرمايد: من رضى عن نفسه ظهرت عليه (260) المعايب . آن كس كه گرفتار از خود رضائى است زشتى ها و قبايح وى آشكار مى گردد. در يك بيانيه ديگر حضرت امام عليه السلام فرمود: رضا العبد عن نفسه مقرون بسخط ربه . حضرت على عليه السلام فرمود: خوى ناپسند از خود رضائى و خودپسندى آدمى را به سخط و خشم پروردگار مبتلا مى سازد. در روايت آمده است : من رضى عن نفسه كثر الساخط عليه . هر كس از خود راضى و خودپسند باشد مردم نسبت به او بيشتر دشمنى و غضب مى نمايند. بنابراين از بيماران اين بيمارى هاى مهلك كه هم هلاكت معنوى و هم جنسى و جان آدمى را نابود مى كند از آن بپرهيزيم .
خودبزرگ بينى دليل ضعف عقل است 
من كلمات على عليه السلام ، قال اعجاب المرء بنفسه يدل على ضعف عقله . حضرت على عليه السلام فرمود، خود بزرگ بينى و اعمال ناچيز خود را بزرگ تصور كردن دليل بر ناتوانى عقلى و ضعف و سستى درايت و درك او مى باشد. انسان عاقل اثر وضعى عبادت و كارهاى شايسته خويش را با عجب و خودستائى و خودبزرگ بينى و تكبر ضايع ننموده و ثواب اخروى خود را با صفت خودپسندى از دست نمى دهد
252- ميزان الحكمه ، ج 7، ص 146
253- نهج البلاغه ، كلام 46
254- مكارم الاخلاق
255- ميزان الحكمه ، ج 8، ص 300
256- فهرست موضوعى غرر، ص 341
257- كافى ، ج 2، ص 313
258- جامع السعادت ، ج 1، ص 325
259- قرب الاسناد، ص 167
260- غررالحكم
261- وسائل الشيعه ، ج 12، ص 208



ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : شنبه 07 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 168

اخلاق عيبجويان و ايرادگرايان 
يكى از بدترين و قبيح ترين خصال و اوصاف بشر يا عيبجوئى و ايرادگيرى او از ديگران است . عيبجو و ايرادگرا اصلا بخود نمى انديشد، على الدوام در صدد عيب گرفتن اين و آن است . اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: اذا اراد ان تذكر عيوب غيرك فاذكرا عيوب نفسك . هر گاه اراده كردى عيب و ايراد ديگران را بگوئى نگاه به عيوبات خود كن از عيب و ايراد مردم چشم بپوشيد تا ديگران هم عيب و بديها شما را كمتر باز گويند. آدمى بى عيب و ايراد و بى نقض آفريده نشده ، مگر معصومين عليه السلام بعضى از انسانها اصلا معايب و مساوى خويش را نمى بينند و هميشه چشمان بسوى گناه و معصيت مردم است و درصدد عيبجوئى و ايرادگرائى از اين و آن مى باشد.
قبل از عيبجوئى مردم به عيب خود بپرداز 
قال على عليه السلام : من بحث عن عيوب الناس فليبدء بنفسه . (246) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: كسى كه در كنجكاوى و جستجوى عيبهاى مردم است ، پس بايد ابتدا كند به نفس خودش ، و به عيبهاى خويش بنگردد.
همه عيب خلق ديدن نه مروتست و مردى
نگهى به خويشتن كن كه همه گناه دارى
در حديث ديگر مى خوانيم : من اذاع الفاحشه كان كمبدئها .(247) پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: كسى كه اعمال زشت و قبيح ديگرى را اشاعه دهد و به سر زبانهاى مردم بگذارد اعمال خود او مثل مرتكب شونده آن عمل زشت است . يعنى ممكن است به عقوبت همان شخص گرفتار شود، چرا كه اشاعه فحشاء در اسلام بشدت منع شده است . از سخنان اميرالمؤ منين عليه السلام مى خوانيم : شر الناس من كان متبعا لعيوب الناس عميا. (248) بدترين مردم كسى است كه عيب و ايراد مردم را دنبال مى كند و از ديدن عيب و زشتى هاى خود كور است و اعمال زشت خود را نمى بيند
از معايب ديگران عبرت و نواقص خود اصلاح نمائيد  
يكى از راههاى شناخت مفاسد اخلاقى و ضد ارزش و اصلاح آن ديدن معايب ديگران و متنبه شدن نسبت به اعمال خويشتن است گفته اند از لقمان پرسيدند: ادب از كه آموختى ؟ گفت : از بى ادبان . اوصاف زشت ظاهرى افراد كه مقبول جامعه نيست و مردم از آن گريزانند: كسى كه مى خواهد عيب هاى خود را بشناسد و اخلاق خود را اصلاح نمايد مى تواند با دقت در صفات ناپسند اين گروه ، حال و بيماريهاى خويش را مورد مطالعه قرار دهد اگر همانند آنان به همان درد مبتلا است خود را اصلاح كند و آن روش ناپسند را ترك گويد. على عليه السلام فرمود: من حاسب وقف على عيوبه و احاط بذنوبه . (249) كسى كه حساب نفس خود را برسد خويش واقف مى شود و به گناهانى كه مرتكب شده است احاطه مى فرمايد. ناگفته نماند آن كس كه در عيوب ديگران دقت مى كند و نقائص اين و آن را بررسى مى نمايد بدين منظور كه عيب خود را بشناسد و آن را اصلاح نمايد و از نظر دين و اخلاق اسلامى مانعى ندارد اما اگر از جهت عيبجوئى و تجسس در نقاط ضعف ديگران به اين كار خلاف اخلاق دست زند در صورتى كه عملش به غيبت اهانت و پرده درى و نظاير اينها نشود مانعى نيست ، والا خود حرام است و بشدت از آن بايد اجتناب نمايد.
نقش سوءظن و حسن ظن به مسلمانان  
در معناى سخنان حضرت اميرالمؤ منين مى خوانيم : فرمود: هرگاه صلاح و درستكارى بر زمان و اهل آن حاكم باشد اگر كسى در سوء ظن گناهى نديده باشد به وى ستم نموده است اما موقعى كه نادرستى و فساد بر زمان و اهل زمان حاكم باشد اگر كسى ناشناخته و بدون تحقيق با دگرى به حسن ظن رفتار كند خويشتن را در معرض خطر قرار داده است . بنابراين شرائط و زمان در هر جامعه ملاك آن جامعه است ، با اينكه بايد به مسلمانان حسن ظن داشته باشيم اما اگر فساد و فحشاء و منكرات در بين جوامع اسلامى شيوع داشته باشد به احدى قبل از شناخت كامل نمى توان اطمينان كرد، مثل اينكه در فقه ما اماميه ، سوق و بازار مسلمين ، ملاك طهارت قرار گرفته و مثلا ذبيحه سوق مسلمان و بر شى خوردنى و نوشيدنى را حكم به طهارت داده اند ولى وقتى مسلمانان رعايت مسائل حلال و حرام را ننمايند بخودى خود آن اعتماد از بازار مسلمانان سلب مى گردد، بطورى كه نمى توان به بازار مسلمانان در دنيا اعتماد كرد و اين سلب اعتماد بخاطر بى اعتمادى مسلمانان است كه بوجود آورده اند.
نقش عيبجوئى از ديگران و معايب خود نديدن  
از جمله راههاى جلوگيرى از معايب و مفاسد اخلاقى همانا ديدن خوبيها و نديدن زشتيها مردم است ، از نظر على عليه السلام كه بزرگترين معلم اخلاق بشر است ، نديدن خوبيها و ديدن زشتيها نشانه پستى و دنائت شخص عيبجو مى باشد كه خود آن حضرت در اين باره فرموده است اشرار و افراد بد و از پى بديهاى مردم مى روند و خوبيهاى آنان را نمى بينند همانطور كه مگس پى نقاط فاسد و مجروح بدن مى رود و جاهاى سالم را ترك مى گويد. اگر كسى بعنوان برادر دينى با يك نفر مسلمان طرح دوستى بريزند ولى هدفش در اين كار آن باشد كه عيب هاى او را افشاء نمايد و به زشتى هاى اخلاقيش واقف گردد، آنها را به ذهن بسپارد تا موقعى كه لازم بداند و بخواهد شخصيت او را درهم بشكند آن عيوب را بگويد و مردم را به آن زشتى ها متوجه سازد چنين مسلمان خائن است و از نظر اسلامى وضع بسيار خطرناكى دارد و خودش از آن خطر آگاه نيست .
طرح دوستى بخاطر عيبحوئى  
امام صادق عليه السلام فرمود: ابعد ما يكون العبد من الله ان يكون الرجل يواخى لرجل و هو يحفظ عليه زلاته ليعيره بها يوما ما. (250) بزرگترين عاملى كه مى تواند آدمى را از خداوند دور نمايد اين است كه مردى با مرد ديگر طرح دوستى بريزد به اين منظور كه لغزشهاى او را به ذهن بسپارد تا روزى او را مورد ملامت و تحقير قرار دهد گناه اين عمل بزرگ و قابل اهميت است .
با صميميت معايب همديگر را تذكر دهيم  
يكى ديگر از طرق شناخت معايب و اصلاح جامعه اسلامى اختصاص دادن قسمتى از فراغت و اوقات جوانان مؤ من براى تجسس از عيوبات سيرت و صورت مسلمانان است . استفاده از برادران با ايمان در شناخت عيوب و نقائص اخلاقى آنقدر مهم است كه امام موسى عليه السلام در ضمن حديثى به دوستان خود توصيه فرموده است كه اوقات بيدارى در شبانه روز را چهار قسمت كنيد: قسمتى براى عبادت ، قسمتى براى كار و امرار معاش و ساعتى براى لذائذ مشروع جنسى و غير جنسى حضرت امام موسى عليه السلام فرمود: و ساعه لمعاشره الاخوان و الثقات الذين يعرفونكم و يخلصون لكم فى الباطن . (251) و ساعتى را براى معاشرت و مجالست با برادران دينى و مورد اعتمادتان اختصاص دهيد، آنانكه عيوبتان را معرفى مى كنند و در كمال صفا و خلوص باطن به شما تذكر مى دهند تا خويشتن را اصلاح نمائيد.
علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد  
يكى از راههاى شناخت عيب هاى اخلاقى اين است كه هر فردى از برادران دينى خود درخواست كند كه در گفتار و رفتار وى دقت كند و اگر در آن عيبى مشاهده كرد تذكر دهد تا شخص عيوبات خود را برطرف كند. در صدر اسلام اين يكى از روشهاى خودسازى بود و مسلمانان از اين راه متوجه عيوب اخلاقى خود مى شدند و بدينوسيله خود را اصلاح مى كردند و در مساجد و معابر، به هم مى رسيدند يكى به ديگرى توصيه مى كند: امام صادق عليه السلام فرمود: رحم الله من اهدى الى عيوبى . (252) مشمول رحمت الهى شود كسى كه بر من منت گذارد و عيبهايم را به من هديه دهد، و مرا به عيوباتم متذكر شود.
246- غررالحكم
247- بحارالانوار
248- طرائف الحكم
249- فهرست موضوعى غرر، ص 64
250- كافى ، ج 2، ص 355
251- بحارالانوار، ج 75، ص 321
252- ميزان الحكمه ، ج 7، ص






ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : شنبه 07 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 126


اخلاق نفسانى يا بيماريهاى حسادت 
حسد يك بيمارى اخلاقى و روحى است كه چون آتش چوب را مى خورد، بيمارى حسد حاسد و حسود را مى خورد و بيماريش مسلم است .
از بيمارى حسد و عواقب آن بپرهيزيد. 
امام على عليه السلام فرمود: الحسد يفنى الجسد.(229) 
بيمارى حسد بدن را به فنا و نيستى محكوم مى كند.
روايت است كه :
العجب لغفلة الحساد سلامة الاجساد.
شگفتا از حسودان كه از سلامت بدن خود غافل اند.
و على عليه السلام فرمود:
الحسود دائم السقم . (230) 
حسود دائما بيمار است .
ايضا فرمود: الحسود عليل ابدا. (231) 
حسود هميشه عليل و بيمار است .
بيمارى حسد، بيمارى جسم نيست كه با داروهاى موجود شفاپذير باشد، بيمارى روح و روان است . لكن واكنش و آثار بيمارى هايش به جسد و بدن برمى گردد، حسود بايد خود را با انديشيدن به اينكه چرا نسبت به ديگران بدبين است و كينه توزى مى كند و چه نفعى مى تواند ببرد خود را معالجه و درمان نمايد، و داروى شفابخش بيماريهاى روحى را در كتاب هاى اخلاقى بجوئيد.
تمجيد بيش از لياقت تملق ، و كمتر از آن حسادت است .  
عن على عليه السلام : باكثر من الاستحقاق ملق ، و التقصير عن الاستحقاق عى او حسد .(232) 
ثنا و تمجيد بيش از حد لياقت ، تملق و چاپلوسى است ، و كمتر از آنچه سزاوار است يا ناشى از عجز است يا منشاء روانى آن بيمارى حسد است .
هر گاه شخص بيش را بيش از آنچه لياقت و صلاحيتش اقتضاء مى كند تعريف و تمجيدنمايى ، او را تملق كرده اى .
و هر گاه كمتر از حد صلاحيت و لياقتش تعريف و توصيف كنى ، نسبت به او حسادت ورزيده اى . پس حق هر كس را به قدر لياقت و صلاحيتش ادا كنيد.
راز خود را كتمان كنيد تا محسود ديگران واقع نشويد 
عن على عليه السلام : استعينوا على حوائجكم بالكتمان فان كل ذى نعمة محسود. (233) 
براى تهيه و تاءمين نيازهاى زندگى خود از كتمان و پنهان عمل كردن كمك بگيريد، و كارى كه مى خواهيد انجام دهيد يا انجام داده ايد قبلا به كسى اعلام و ابلاغ نكنيد مگر از راه مشورت و كسب راهنمائى باشد زيرا هر صاحب نعمتى مورد حسد دگران است .
افراط در ملامت موجب اشتعال عناد و لجاجت است  
عن على عليه السلام : الافراط فى الملامة تشبت نيران اللجاج . (234) 
زياده روى و افراط در ملامت و سرزنش ، آتش و عناد و لجاجت را مشتعل مى نمايد.
انسان متعهد، و مؤ من بكوشد، و اين بيمارى مهلك را بجان و به درون قلب خود راه ندهد
229- الغررالحكم
230- الغررالحكم
231- الغررالحكم
232- نهج البلاغه
233- ميزان الحكمه ، ج 2، ص 425
234- تحف العقولپ



ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : شنبه 07 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 137

اخلاق جنسى 
هر انسانى همانند همه موجودات زنده داراى غرائز جنسى و حب به تولد و تناسل است اين غريزه در همه موجودات تحت قوانين تكوينى عالم داراى شرائط خاص خود اعمال مى گردد لكن در عامه مردم موفقيت خاص قانونى و ايدئولوژى خود را از دست داده و اين حجاب دريده شده و تمامى قوانين غريزه و اخلاق جنسى پشت پا زده مى شود و از حريم تجاوز گرديده است علت خاص خود را در بر دارد. نسل انسان و حيوان از نظر تكوينى و فطرى از راه شهوت و تمايل به جنس مخالف و حراست شده است ، اما آنچه كه موجب اشكال و اعتراض است شهوت ناخواسته و نامشروع و نابجا مى باشد
انقطاع لذات و بقاء تبعات را به خاطر بياوريد  
عن على عليه السلام : قال اذكرو انقطاع اللذات و بقاء التبعات . (235) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: بياد داشته باشيد قطع لذات و انقطاع خوشى ها و بجا ماندن گناهان و معاصى را در پى دارد، قوانين شريعت و اخلاق جنسى اقتضاء دارد. كه اين لذات مشروع و منقبط و قانونمند باشد: پيامبر خدا عليه السلام فرمود: اخاف على امتى من بعدى ثلاثا: ضلاله الاهوا و اتباع الشهوات فى البطون و الفرج و الغفله بعد المعرفه . (236) پس از خود بر امتم از سه چيز بيم و هراس دارم ، گمراهى هوسها و پيروى خواهشهاى شكم ها و فرجها كه از راه نامشروع شكمها را پر كنند. به تمايلات جنسى خود از راه حرام و نامشروع پاسخ دهند و غفلت پس از معرفت آنها كه ايمان به خدا و اعتماد به دين از خدا خارج مى گردد. شهوات نابجا را پيامبر اكرم تا آنجا مبطل روزه و وضو معرفى داشته و در كنار چند صفت زشت ديگر چنين فرمود: خمس خصال يفطرون الصائم و ينقضن الوضوء الكذب و الغيبه و النميمه و النظر بشهوه و اليمين الكاذبه .(237) پنج خصلت است كه روزه و وضو را باطل دروغ و غيبت و سخن چينى و نظر شهوت انگيز و قسم دروغ ، هر يك از اين اوصاف زشت پنجگانه در حقيقت آثار معنوى و اجر و ثواب روزه و وضوء را خنثى مى كند و از اثر وضعى كه اين اعمال شايسته و عبادت برجسته مى تواند در روح . روان انسان اثر مثبت بگذارد از بين مى برد و ثواب روزه دارى و وضو كه خود يك عبادت است آدمى را محروم مى سازد. اما اينكه اين اعمال زشت و وقيح ، مبطل روزه و وضو مى باشد يا نه ؟! در ارتباط به احكام فقهى و استنباط فقهاء عطام مى باشد و ظاهر بيان حديث ابطال روزه و وضو را نشان مى دهد.ظاهرى روزه و وضو و حكم به بطلان روزه و وضو را بوسيله گناه دروغ و غيبت و سخن چينى و نظر شهوت انگيز نداده اند. الا اينكه دروغ و نسبت دروغ به خدا و پيامبر و اهل بيت معصومين عليه السلام را مبطل روزه دانسته اند به رسائل علميه فقهاء مراجعه نمايند.
بهشت را به ناملايمات و جهنم را به شهوات پوشيده اند  
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ان الجنه حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات .
بهشت را ناملايمات طبيعت و مكروهات نفسانى احاطه نموده است ، ولى جهنم محفوظ و پوشيده از هوى و هوس و شهوات است .
و حضرت امير المؤ منين عليه السلام مى فرمايد:
و اعلموا انه ما من طاعه شى ء الا ياتى فى كره و ما من معصيه الله شى ء الا ياتى فى شهوه .
مردم ! بدانيد هيچ يك از طاعات و عبادات الهى انجام نمى پذيرد مگر با احساس كراهت و بى ميلى . و هيچيك از معصيتهاى خداوند تحقق نمى يابد مرگ با رغبت و تمايلات شهوى .
ناگفته نماند عبادات عامه مردم چنين حالتى دارد، ولى خاضعان از بندگان خدا با كمال طوع و رغبت و با تمام خشوع و خضوع و حضور قلب عبادت مى كنند و از گناه و معصيت بشدت وحشت داشته و هرگاه غافلگير شدند پس از گناه به توبه و استغفار و با گريه و زارى از آن رهائى مى يابند.
چند چيز موجب سعادت شخص است  
امام صادق عليه السلام فرمود: ما كل من نوى شياء قدر عليه و لا كل من قدر على شى وفق له و لاكل من وفق اصاب له موضعا فاذا جتمعت و القدره و التوفيق و الاصابه فهنالك تمت السعادة ، چنين نيست كه هر كس چيزى نيت كند به انجامش ‍ قادر باشد و چنين نيست هر كس قدرت كارى را دارد به آن موفق گردد، چنين نيست كه هر كس واجد توفيق شود عملش به موضع حق اصابت نموده است ، پس وقتى انانيت و قدرت و توفيق و اصابت حق به هم پيوست سعادت كامل نصيب مى گردد. (238) 
چه بسا يك لحظه شهوترانى حزن و اندوه طولانى در بر دارد  
قال على عليه السلام : كم من شهوة ساعه اورثت حزنا طويلا.(239) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: چه بسا ساعتى شهوترانى نابجا و حرام اندوهى طولانى و دراز در پى داشته باشد، انسانهاى كه داراى عوامل بازدارنده و تقوى نيستند و هيچ چراغ قرمزى در جلو روى خود نمى بينند چه بسا در معرض كوچكترين مواضع شهوى و گناه از پاى در مى آيند و كنترل خويش را از دست مى دهند و چنين انسانهاى سست عنصر و بى تقوا با يك لحظه شهوترانى و لذتجوئى يك عمر خويش را گرفتار و پريشان نموده و خانواده هاى چه بسا محترم خويش را رسوا و دامنشان را لكه دار مى كنند و حزن و اندوه فراوانى را براى خود و اعضاء محترم خانواده خود فراهم مى سازد. پيامبر عليه السلام فرمود: اشجع الناس من غلب هواه . (240) قوى ترين و شجاع ترين مردم كسى است كه بر هواى و هوسش غلبه كند. يعنى خود را اسير هوا و هوس نكند و از لذائذ زودگذر و شهوات چشم بپوشد.
آنچه كه از احتياط گذشت ترس است  
ان للحزم مقدرا فان زاد عليه فهو جبن . (241) امام حسن عليه السلام فرمود: احتياط اندازه اى دارد، چون از اندازه گذشت ترس ناميده مى شود احتياط و ترس بيش از حد معمول ناراحتى هاى و مشكلات بيشترى خواهد شد در امر ازدواج و مسائل جنسى با توكل بخدا و پايبندى به قوانين و رسومات معقول و مطلوب هر قوم و قبيله كارساز است و مورد توجه عقلا و پيران قبيله باشد اعمال شود و با اميد بخدا پيش برويد. در حديث شريف احتياط امرى نيكو است و مبناى (الاحتياط طريق النجاة ) (احتياط راه نجات و رستگارى است ) اما از حدش تجاوز كرد ديگر او را احتياط نمى نامند، بلكه آن را جبن و ترس گويند و جبن در اسلام براى خيلى چيزها مذموم و قبيح است . شر ما فى الرجل شح هالح و جبن خالع . (242) بدترين صفت مرد بخل مفرط و ترس ‍ شديد است . اسلام على الدوام پيروان خود را به شجاعت و شهامت و نترسيدن تحريص مى نمايد و در حديث ديگر از پيامبر بزرگ اسلام مى خوانيم نه اينكه جوان در امر ازدواج و مسائل جنسى خود بايد بترسند بلكه بايد جوانان را هم نترساند آنجا كه فرمود: لا ترعو و المسلم فان روعه المسلم ضللم عظيم . (243) مسلمان را نترسانيد كه ترساندن مسلمان ستمى بزرگ است .
با زنان نامحرم خلوت ننمائيد كه سوم شما شيطان است  
عن النبى عليه السلام : لا يخلون رجل بامراة الاكان ثالثها الشيطان . (244) پيامبر عليه السلام فرمود هيچ مردى با زن اجنبى خلوت نمى كند مگر آنكه سومى آن دو نفر شيطان است ، همينطور پيامبر عليه السلام فرمود: من كان يومن بالله و اليوم الاخره فلا يبيت فى موضع يسمع نفسه امراه ليست له بمحرمه (245) كسى كه بخدا و روز جزا ايمان دارد شب را در جائى نمى خوابد كه صداى نفس كشيدن او را زن نامحرم بشنود، قوانين اسلامى و اخلاق جنسى اقتضا دارد كه انسان مؤ من و متعهد مسائل جنسى را در تمام شرائط و ابعاد مختلف رعايت كند. اين حريم مهم و با اهميت را حفظ مى نمايد.
سخنان حكيمانه مرد مجرم و گناهكار  
در بحار الانوار علامه مجلسى داستانى را نقل مى نمايد: حضرت صادق عليه السلام فرمود: مردم به حضور مسيح آمد و عرض كرد مرتكب زنا شده ام مرا تطهير كن ، عيسى عليه السلام دستور داد كه اعلام كنند تا تمام مردم در تطهير گناهكار حضور يابند، وقتى همه جمع شدند و گناهكار در حفره اجراى حد قرار گرفت به صداى بلند گفت : كسى كه خودش بايد مورد حد الهى واقع شود نبايد در حد من شركت كند همه مردم رفتند بجز حضرت عيسى و حضرت يحيى باقى ماندند. در اين موقع جناب يحيى كنار حفره نزد مرد مجرم آمد گفت : اى گناهكار! مرا موعظه كن مرد گفت : خودت را با هواى نفست آزاد مگذار كه سقوط خواهى كرد، يحيى عليه السلام گفت : باز هم بگو و موعظه كن مرد گفت : از بكار بردن خشم خودارى نما. يحيى عليه السلام گفت : موعظه ات مرا كافى است . اين قوانين در اسلام از احكام شرعى و لازم الاجراست .
234- تحف العقول
235- نهج البلاغه
236- نهج البلاغه ، حديث 105
237- نهج الفصاحه ، 1495
238- شرح و مكارم الاخلاق ، ص 445
239- وسائل الشيعه
240- وسائل الشيعه
241- بحارالانوار
242- نهج البلاغه ، 1803
243- نهج البلاغه ، 1802 - 2450
244- ميزان الحكمه ، ج 8، ص 108
245- ميزان الحكمه ، ج 7، ص 408
246- غررالحكم



ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : شنبه 07 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 163

اخلاق اسلامى و آفات لسان 
غيبت و نمامى از بدترين اوصاف اخلاقى در زندگى بشر است ، اوصافى كه از كينه توزى و عناد باطن نشئت گرفته و پرونده شومى در ديوان محاسبات از انسان بيادگار مى گذارد، شايسته است هر چه زودتر مؤ من قلب خويش را از اين پليديها پاكسازى نمايد.
غيبت مكن غيبت شوى ، چاه مكن در او افتى  
حضرت جعفربن محمد الصادق عليه السلام فرمود: لا تغتب فتغتب و لا تحفر لا خيك حفرة فتقع فبيها (211) غيبت مكن كه در معرض غيبت قرار مى گيرى و براى برادرت چاه مكن كه خودت در آن فرو مى افتى :
گناه شنونده غيبت برابر غيبت كننده است : عن على عليه السلام : السامع للغيبه كالمغتاب (212) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: گناه شنونده غيبت همانند غيبت كننده است .
غيبت در اسلام احكامى دارد، و از نظر فقه اسلامى حق الناس است و تا غيبت شونده رضايت ندهد، خداوند نيز از او نخواهد گذشت ، همين طور اگر شنونده غيبت با رغبت ، بشنود، غيبت كسى را كه پشت سر و در غياب او بدگويى مى كنند، گناه غيبت كننده و شنونده غيبت يكسان است . يعنى شنونده غيبت فضاحت و رسوائى غيبت شونده را رضايت مى دهد و در افشاى اسرار و ارتكاب گناه غيبت كننده ، شركت نموده است .
در غياب مسلمين پرده درى نكنيد 
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : لا تغنابو المسلمين و لا تتبعوا عوراتهم (213) رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: به غيبت حرام مسلمانان خود را مشغول نسازيد، و عيوب و زشتيهاى آن را جستجو نكنيد.
شخصيت و آبروى مردم را كه در حفظ آن مى كوشند با ذكر بعضى معايبشان خرد نكنيد، اين عيوب و زشتى ها در همه هست چه بهتر كه به خود بنگريم .
همه عيب خلق ديدن نه مروتست و مردى
نگهى به خويشتن كن كه همه گناه دارى .
اينكه به چند حديث در آفات لسان بپردازيم :
بى شرم ترين انسانها بذى و دشنام دهنده است  
عن اميرالمؤ منين عليه السلام : لا اوقح من بذى (214) .
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: هيچ كس از دشنام دهنده بى شرم تر و بى باكتر نيست .
در اسلام غيبت مؤ من و مسلمان حرام است ، يعنى اگر مسلمانى در خلوت گناهى انجام داد، اگر كسى فهميد، حرام است در پشت سر او صفحه بگذارد و افشاء كند و دشنام دهنده كسى است كه به شخصى مؤ من و مسلمان عمل زشتى را نسبت مى دهد و آبرو و حيثيت او را مى برد و شخص بدزبان از غيبت و نسبت و تهمت هر عمل زشت و قبيح به مسلمانان و مؤ منان دريغ نمى ورزد.
رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در اين مورد مى فرمايد:
احب الاعمال الى الله حفظ اللسان . (215) 
كفاره كسى كه پشت سرش غيبت كردى اين است كه براى او آمرزش بطلبى .
به نكات مفيد و ارزشمند چند حديث توجه كنيد:
از سخنانى كه براى دنيا و آخرت نفعى ندارد بپرهيزيد: عن على عليه السلام : عجبت لمن يتكلم بما لا ينفعه فى دنياه ولا يكتب له اجره فى اخراه . (216) 
شگفتا بر كسى كه سخنان او نه در دنيا نفعى به او مى رساند و نه در آخرتش اجرى دارد!!
سخنى كه از دهان درآيد در حقيقت از عقل و از يك عمر تجربه او تراوش مى كند كه يا بايد هدفى از آن براى منافع مادى ، يا اخروى و يا در خدمت به كسى باشد، چه بد است سخن ياوه و بيهوده ، و چه بدتر و زشت تر سخنى كه مضر بحال او و دنيا و آخرت بوده باشد.
از نصايح درر بار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به ابوذر غفارى مى خوانيم : يا اباذر: اترك فضول الكلام وحسبك من الكلام ما تبلغ به حاجتك (217) .
اى اباذر: از سخنان زائد برنياز، خوددارى كن ، از سخن ها، همان ترا بس است كه رفع احتياج تو بنمايد.
از كار بيهوده بپرهيز و زبان از لغزش نگهدار:
يا اباذر: دع مالست منه فى شى ء ولا تنطق فيما لا يعنيك ، واخزن لسانك كما تخزن ورقك (218) 
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى اباذر: هر چه را كه در آن ترا بهره اى نيست رها كن ، و به سختى كه فايده اى به حال تو ندارد لب مگشا، و زبان خود را از لغزشها مانند پول كه در حفظ آن مى كوشى نگهدارى كن .
كه در توصيه ديگرش پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
يا اباذر: ان الله عزوجل اذا اراد بعبد خيرا فقهه فى الدين و زهده فى الدنيا و بصره بعيوب نفسه . (219) .
اى اباذر: خداوند عزوجل هرگاه خبر كسى را بخواهد او را در دينش فقيه و دانا مى گرداند، و در دنيا به زينت زهد مزين مى نمايد، و او را به عيب هاى خويش بصير و بينا مى گرداند.
اگر كسى بپرسد كه چرا خداوند اين حالت را براى بعضى دون بعض ديگر مى خواهد؟ در پاسخ بايد گفت : صلاحيت ها و ارزشهاى معنوى را خود شخص بايد در خود ايجاد كند تا لياقت اين كرامت و عنايت را از طرف پروردگارش بدست آورد.
از هزاران كلام انبياء هشت انتخاب كردم  
لقمان حكيم مى گويد: چهارصد پيامبر را خدمت كردم و از آنها هزارها سخن آموختم كه همه آنها هشت سخن را انتخاب كردم : اول : اذا قمت الى الصلاة فاحفظ قلبك . هرگاه به نماز ايستادى قلبت را از غير خدا حفظ كن . دوم : چون در مجالس نشستى زبانت را كنترل كن ، از هر سخنى بيفايده و يا مضر خودارى كن . سوم : اذا جلست على المائده فاحفظ بطنك . هرگاه بر سفره غذا نشستى از هر غذاى نامناسب اجتناب كن ، غذاهاى كه مناسب با حال تو نيست . چهارم : اذا دخلت بيتا غير بيتك فاحفظ عينك . اگر داخل منزلى شدى چشمت را از هر نامحرمى حفظ كن : و به چپ و راست نگاه نكن . پنجم : دو چيز را فراموش نكن ، خدا را كه همه جا با تو است ، مرگ را كه هرگز از تو جدا نمى شود، بالاخره گريبانت را خواهد گرفت ، ششم : دو چيز را بخاطر مسپار، به كسى كه به تو بدى كرد فراموش كن و در صدد انتقام و تلافى مباش . هر يك از رقم پنجم و ششم دو سخن كه مجموعا هشت سخن است كه حضرت لقمان از انبياء عظام برگزيده است . ابوحاتم رازى گفت : حكما از افلاطون و سقراط و ارسطو علوم خود را از پيامبر بدست آوردند و از آنها لقمان حكيم است كه در اثر شاگردى انبياء معاصرش به مقام حكمت و دانش و بينش رسيده اند.
زبانت را مركب غيبت برادرت قرار مده  
عن على عليه السلام : اياك ان تجعل مركبك لسانك فى غيبه اخوانك او تقول ما يصير عليك حجه و فى الاساة اليك عله (220) بپرهيز از اينكه زبانت را در غيبت نمودن برادرانت مركب خود قرار دهى يا اينكه چيزى بگوئى كه بر عليه تو حجت باشد يا در بدى نسبت به تو علت باشد. با توجه به اينكه تو بوسيله زبانت و بديهايت حجت و دليل و علت بر محكوميت و جهنمى شدنت بوده باشد.
از مصاحبت با عيب جويان بپرهيزيد  
عن على عليه السلام : اياك و مباشره مبتغى عيوب الناس فانهم لم يسلم مصاحبهم منهم . (221) از مباشرت و معاشرت با عيب جويان بپرهيزيد زيرا رفيق و مصاحبى ايشان از گزندشان محفوظ نخواهد ماند.
جانم به فداى آنكه او اهل بود
سر در قدش اگر نهى سهل بود
خواهى كه بدانى به يقين دوزخ را
دوزخ به جهان صحبت نااهل بود
بدترين مردم كيانند؟  
عن على عليه السلام : شر الناس من لا يغفر الزله و لا يستر العورة . (222) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: بدترين مردم آنكسى است كه از لغزش و اشتباه مردم نگذرد، و عيب كسى را نپوشاند. چنين اوصاف بشدت در اسلام مذموم و مورد تقبيح قرار گرفته است در بيان امام حسن عليه السلام مى خوانيم : صاحب الناس مثل ما تحب ان يصاحبوك به . (223) با مردم طورى معاشرت كن كه دوست دارى مردم با تو آنطور معاشرت نمايند. آيا كسى دوست دارد كه مردم از لغزش او نگذرند و يا پرده معايب و قبيحات او را بدرند؟ پس خود را اين رفتار زشت را با مردم نداشته باشد.
جهنم را با منع غيبت بر خود حرام كنيد  
قال رسول الله عليه السلام : يا اباذر من ذب عن اخيه المسلم كان حقا على الله عزوجل ان يعتقه من النار. (224) پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: اى اباذر هر كس از غيبت برادر مسلمان خود جلوگيرى نمايد بر خداوند است كه آتش جهنم او را آزاد سازد. مفهوم بيان حضرت رسول عليه السلام اين است كه غيبت مجاز آدمى را جهنمى مى كند
كسى كه مردم از زبانش مى ترسند او اهل جهنم است 
عن النبى عليه السلام : من خاف الناس لسانه فهو من اهل النار.پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: كسى كه مردم از زبان او در امان نيستند و از او مى ترسند او از اهل آتش است . اين حديث شريف در معرض اين سئوال است . اهاى مردم ايا مى خواهيد اهل آتش ‍ را بشناسيد، يكى از صفات اهل صفات آتش اين است كه مردم را با زبان خود مى آزارد و رنج مى دهد. چقدر از مردم هستند كه قادر بر كنترل زبان و بيان خود نمى باشند چون عقرب جرار بر مبناى اقتضاى طبيعت بايد هميشه عده اى را نيش بزنند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
ان الله عند لسان كل قائل فليتق الله عبد و لينظر ما يقول .(225) 
خداوند ناظر زبان هر گوينده اى است ، بنده بايد از خدا بترسد و ببيند چه مى گويد.
از نادانى همين بس كسانى كه زياد حرف مى زنند مى خواهند هر چه مى داند مى گويد دانائى خود را به ثبوت برسانند، در حالى كه اينان هر آنچه كه گفته اند بيش از آن بلد نبوده اند كه بگويند.
امير مؤ منان عليه السلام فرمود:
لا تتكلم بكل ما تعلم فكفى بذالك جهلا.(226) 
هر چه را مى دانى مگو كه اين كار براى نادانى تو بس است .
و همينطور نسبت جهل مى دهد به كسى كه آرزويش را طولانى كند.
عن على عليه السلام : ما عقل من اطال امله . (227) 
على عليه السلام فرمود: عاقل نيست كسى كه آرزويش را طولانى كند.
اين اوصاف پر واضح است كه ضد اخلاق است و با اخلاق حسنه سازش ندارد.
مغبوضترين و فتنه انگيزترين شما نمام است  
پيامبر عظيم الشاءن اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: ابغضكم الى الله المشاؤ ن بالنميمة الفرقون بين الاخوان ، المتمسون للبراء العشرات (228) 
مغبوضترين شما نزد خداوند كسانى هستند كه در راه تفتين و فتنه و نمامى را در پيش مى گيرند بين برادران جدائى مى افكنند و مى كوشند تا دامن افراد پاك را به لغزشها آلوده نمايند و آنان را در جامعه ننگين سازند.
با اين اوصاف زشت خشم و غضب ذات و غضب اقدس الهى را براى خويش تضمين نموده يعنى نه تنها بندگان خدا را از خود عصبانى و ناراحت كرده اند بلكه خداوند نيز از آنان خشمگين است .
بنابراين سعى كنيم خود را با غيبت و نمامى و فتنه انگيزى مغضوب ناس و خداوند مهربان قرار ندهيم .
211- ميزان الحكمه ، ج 7، ص 332
212- غررالحكم
213- اثنى عشريه
214- طرئف الحكم
215- نهج الفصاحه ، حديث 78
216- غررالحكم .
217- مكارم الاخلاق .
218- مكارم الاخلاق ، ص 110
219- همان
220- غررالحكم ، ص 156
221- غررالحكم
222- مستدرك الوسائل
223- بحار
224- مكارم اخلاق
225- نهج الفصاحه ، حديث 783
226- غررالحكم
227- غررالحكم
228- تمامى و فتنه انگيزى
229- الغررالحكم
230- الغررالحكمپ



ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , مذهبی , اخلاق ,

تاریخ : شنبه 07 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 158

مطالب گذشته
» سخنی از صدق وصفا »» جمعه 08 شهریور 1392
» اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کند باید چه جوابی به او داد؟ »» سه شنبه 08 آذر 1401
» گریتینگ »» شنبه 14 اردیبهشت 1398
» کتاب یک چمدان خاطره »» چهارشنبه 28 فروردین 1398
» ۵ ترفند ساده برای تمیز کردن سینک ظرفشویی »» دوشنبه 07 آبان 1397
» ضرورت طراحی سایت حرفه ای »» شنبه 07 مرداد 1396
» مزایا و معایب طراحی سایت پارالاکس »» دوشنبه 26 تیر 1396
» اربعین »» شنبه 29 آبان 1395
» درازگودال ماریانا »» شنبه 29 آبان 1395
» آدانسونیا یا بائوباب »» شنبه 29 آبان 1395
» یون--سدیم »» شنبه 29 آبان 1395
» محمد بن موسی خوارزمی »» شنبه 29 آبان 1395
» دانلود Internet Download Manager 6.26 – نرم افزار دانلود منیجر IDM »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن 6 ابر قهرمان دوبله فارسی با کیفیت عالیbig hero 6 2014 »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن زندگی پنهان حیوانات The Secret Life of Pets 2016 با دوبله فارسی و لینک مستقیم »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود فیلم بارکد با کیفیت اورجینال و لینک مستقیم »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» فیلم بادیگارد با کیفیت 1080p و لینک مستقیم-nava1.rzb.ir »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن رودنسیا و دندون شازده خانم با دوبله فارسی و کیفیت Rodencia and the Princess’ Tooth -HD »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» 10 تاثیر مضر مواد مخدر بر بدن »» جمعه 22 آبان 1394
» وظایف قوه قضائیه چیست؟ درباره ی قوه ی قضاییه »» جمعه 22 آبان 1394
» درباره ی شرکت پست »» جمعه 22 آبان 1394
» انواع تقویم( -تقویم قمری-تقویم قمری شمسی-تقویم شمسی-تقویم جولیوسی-تقویم گرگوری--تقویم خورشیدی خیام:) »» جمعه 22 آبان 1394
» ویژگی رفتاری زنبور ها-زنبورها »» جمعه 22 آبان 1394
» موضوع تاثیر رسانه بر روی زندگی مردم »» جمعه 22 آبان 1394
» سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(2) »» جمعه 08 آبان 1394
» سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(1) »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت ، از اصول مذهب(سوال وجواب) »» جمعه 08 آبان 1394
» ائمه و پيشوايان اسلام »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت در باطن اعمال »» جمعه 08 آبان 1394
» فرق ميان نبى و امام »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت در بيان معارف الهيّه »» جمعه 08 آبان 1394
» قصه هاى زندگى فاطمه عليها السلام »» دوشنبه 03 فروردین 1394
» داستانهاى ما »» جمعه 29 اسفند 1393
» داستان های زیبا2 »» پنجشنبه 28 اسفند 1393
» داستان های زیبای 2 »» چهارشنبه 27 اسفند 1393
» داستان های زیبا 1 »» چهارشنبه 27 اسفند 1393
» آمینو اسیدها »» سه شنبه 26 اسفند 1393
» موضوع حالات جوانی »» یکشنبه 24 اسفند 1393
» خلاصه حالات آخرين پيامبر و اشرف مخلوقات و فضایل »» جمعه 03 بهمن 1393
» نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی »» جمعه 03 بهمن 1393
تعداد صفحات : 4 1 2 3 4 صفحه بعد
آمار کاربران

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
سخنی از بهشت
آیه قرآن
آیه قرآن
ذکر روزهای هفته
ذکر روزهای هفته
جنگ دفاع مقدس
جنگ دفاع مقدس
وصیت شهدا
وصیت شهدا
مهدویت امام زمان (عج)
مهدویت امام زمان (عج)
مطالب محبوب
ديان و مذاهب هند بازدید : 421
فیض کا شانی بازدید : 405
سخنی از صدق وصفا بازدید : 393
امام علی (ع) بازدید : 383
امام شناسی بازدید : 367
آداب سخن گفتن بازدید : 357
) دعاى گنج العرش بازدید : 353
حضرت يونس بازدید : 347
اربعین بازدید : 335
لینک دوستان

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به نوای معطر الهی مي باشد.

جدید ترین موزیک های روز



طراح و مترجم قالب

طراح قالب

جدیدترین مطالب روز

فیلم روز

نوای معطر الهی