گزارش از حوادث عاشورا و شهادت امام عليه السّلام و ياران با وفايش
راوى گويد: عبيداللّه زبان به دعوت اصحاب خويش برگشود كه با نور چشم رسول اللّه صلّى اللّه
عليه و آله ، ستيزند وخون آن مظلوم را بريزند. آن بدنهادان نيز متابعت كردند و حلقه فرمانش در گوش نهادند
و آن شيطان مردود از قوم خود طلب
نمود كه در طاعتش در آيند و زنگ غبار از خاطر بزدايند. آن بى
دينان نيز انگشت اطاعت بر ديده نهادند و سر به فرمانش دادند و آن
زيانكار از عمر تبهكار، آخرت را به دنياى خود خريدار شد. آن غَدّار نابكار هم دين
به دنيا فروخت و فرمان ايالت رى را بياندوخت خواستش كه امير لشكر كند و عهد خدا و
رسول صلّى اللّه عليه و آله را بشكند، عمر سعد نيز لبيّكى بگفت و كفر باطنى را
نتوانست نهفت . با چهار هزار لشكر خونخوار از كوفه بيرون آمد و جنگ فرزند سيّد ابرار
و نور ديده حيدر كرّار را مصمّم گرديد. پس از آن ، عبيداللّه بن زياد لشكر پس از
لشكر به دنبال آن بدبنياد روانه نمود تا آنكه در روز ششم محرّم الحرام بيست هزار
سواره لشكر بى دين بد آئين در كربلا جمع آمدند و كار را بر حسين مظلوم عليه السّلام
تنگ گرفتندتا به حدّى كه تشنگى بر خود و اصحابش استيلا يافت .
متن عربى :
فَقامَ عليه السّلام وَاءَتَّكى عَلى قائِمِ سَيْفِهِ وَنادى
بِاءَعْلى صَوْتِهِ، فَقالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ
اللّهَ هَلْ تَعْرِفُونَنى ؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ،
اءَنْتَ ابْنُ رَسُولِ اللّهِ وَسِبْطِهِ.
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ جَدّى رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله ؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ اءُمّى فاطِمَةَ بِنْتُ مُحَمَّدٍ؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ اءَبى عَلِيَ بْنَ اءَبي طالِبٍ؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ
تَعْلَمُونَ اءَنَّ جَدَّتى خَديجَةَ بِنْتَ خُوَيْلِدٍ اءَوَّلُ
نِساءِ هذِهِ الاُْمَّةِ إِسْلاما؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
ترجمه :
نخستين سخنرانى امام عليه السلام در كربلا
پس از آن ، امام مظلوم برپاخاست و
تكيه بر قائمه شمشير خود نمود و به آواز بلند اين كلمات را ادا
فرمود:
اى مردم ! شما را
به خدا سوگند مى دهم ، آيا مرا مى شناسيد و عارف به حق من هستيد؟ در جواب آن جناب همگى گفتند: بلى تو را مى شناسيم ،
تويى فرزند رسول صلّى اللّه عليه و آله و
قرة عين البتول كه دختر پيغمبر است . پس تويى سِبْط آن جناب .
امام حسين عليه السّلام فرمود: شما را به خدا سوگند كه آيا مى دانيد كه جدّ
بزرگوار من رسولِ پروردگار عالميان است ؟
گفتند: خدا شاهد است كه مى دانيم !
امام عليه السّلام فرمود: شما را به خدا سوگند، آيا مى دانيد كه جدّه من خديجه بنت
خُوَيْلد است و او اوّل زنى بود در اين اُمّت كه اسلام را اختيار و تصديق احمد مختار
صلّى اللّه عليه و آله نمود؟
گفتند: خدايا تو گواهى كه مى دانيم !
امام عليه السّلام فرمود: شما را به خدا سوگند كه آيا مى دانيد كه حمزه سيدالشهداء عموى پدرم
على بن ابى طالب عليه السّلام است ؟
گفتند: خدايا شاهدى كه اين را هم مى دانيم !
متن عربى :
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ حَمْزَةَ سَيِّدَ الشُّهَداءِ عَمُّ اءَبى ؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ جَعْفَرَ الطَّيّارَ فِى الْجَنَّةِ عَمّى
؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ هذا سَيْفُ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله
اءَنَا مُتَقَلِّدُهُ؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ هذِهِ عِمامَةُ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه عليه و
آله اءَنَا لابِسُها؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
قالَ: ((اءُنْشُدُكُمُ اللّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اءَنَّ عَلِيّا عليه السّلام كانَ اءَوَّلُ النّاسِ إِسْلاما
واءَعْلَمَهُمْ عِلْما وَاءَعْظَمَهُمْ حِلْما وَاءَنَّهُ وَلِيُّ كُلُّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ؟)).
قالُوا: اءَللّهُمَّ نَعَمْ.
قالَ: ((فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمى وَاءَبى صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ الذّائِدُ عَنِ الْحَوْضِ، يَذُودُ
عَنْهُ رِجالا كَما يُذادُ الْبَعيرُ الصّادِرُ عَلَى الْماءِ، وَلِواءُ الْحَمْدِ بِيَدِ اءَبى يَوْمَ الْقِيامَةِ؟!!)).
ترجمه :
امام حسين عليه السّلام فرمود: شما را به خدا قسم مى دهم ، آيا مى دانيد كه جعفر طيّار در بهشت عنبر سرشت ،
عموى من است ؟
گفتند: خداوندا ما مى دانيم كه چنين است !
باز آن امام برگزيده خداوند بى نياز به آن گروه ستم پرداز، فرمود: شما را به خدا سوگند كه مى دانيد اين
شمشيرى كه در ميان بسته ام همان شمشير سيّد اَبرار است ؟
گفتند: بلى ، به خدا اين را هم مى دانيم !
امام حسين عليه السّلام فرمود: شما را به خدا قسم ، اطلاع داريد كه عمامه اى كه بر
سر من است همان عمامه احمد مختار صلّى اللّه عليه و آله و رسول پروردگار است ؟
گفتند: به خدا كه اين را هم مى دانيم !
حضرت فرمود: به خدا كه مى دانيد شاه ولايت على عليه السّلام اول كسى بود كه قبول دعوت اسلام از
سيّد اَنام نمود و او است آن كس كه پايه
علمش والا و درجه حلمش از همه كس اَرْفَع و اَعْلى است و اوست
ولىّ هر مؤ من و مؤ منه ؟
گفتند: به خدا كه اين فضيلت را هم مى دانيم !
اباعبداللّه عليه السّلام
فرمود: پس به چه جهت ريختن خون مرا حلال شمرديد و حال آنكه پدرم در
روز رستاخيز مردمانى را از حوض كوثر
دور خواهد نمود چنانكه شتران را از سرِ آب برانند ولواء حمد
در آن روز به دست اوست .
متن عربى :
قالُوا: قَدْ عَلِمْنا ذلِكَ
كُلَّهُ وَنَحْنُ غَيْرُ تارِك يكَ حَتّى تَذُوقَ الْمَوْتَ
عَطْشانا!!!
فَلَمّا خَطَبَ هذِهِ الْخُطْبَةَ وَسَمِعَ بَناتُهُ وَاءُخْتُهُ زَيْنَبُ كَلامَهُ بَكَيْنَ وَنَدَبْنَ
وَلَطَمْنَ وَارْتَفَعَتْ اءَصْواتُهُنَّ.
فَوَجَّهَ إِلَيْهِنَّ اءَخاهُ الْعَبّاسَ وَعَلِيّا إِبْنَهُ وَقالَ لَهُما: ((سَكِّتاهُنَّ فَلَعَمْرى
لَيَكْثُرَنَّ بُكاؤُهُنَّ)).
قالَ الرّاوى : وَوَرَدَ
كِتابُ عُبَيْدِ اللّهِ عَلى عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ يَحِثُّهُ عَلى تَعْجيلِ الْقِتالِ، وَيَحُذِّرُهُ مِنَ التَّاءْخيرِ
وَالاِْهْمالِ، فَرَكِبُوا نَحْوَ الْحُسَيْنِ عليه السّلام .
وَاءَقْبَلَ شِمْرُ بْنُ ذِى الْجَوْشَنِ - لَعَنَهُ اللّهُ- فَنادى : اءَيْنَ بَنُو اءُخْتى
عَبْدُ اللّهِ وَجَعْفَرُ وَالْعَبّاسُ وَعُثْمانُ؟
فَقالَ الْحُسَيْنُ عليه السّلام : ((اءَجيبُوهُ وَإِنْ كانَ فاسِقا، فَإِنَّهُ بَعْضُ اءَخْوالِكُمْ)).
فَقالُوا لَهُ: ما شَاءْنُكَ؟
فَقالَ: يا بَنى اءُخْتى اءَنْتُمْ آمِنُونَ، فَلا تَقْتُلُوا اءَنْفُسَكُمْ مَعَ اءَخيكُمُ الْحُسَيْنِ،
وَاءَلْزِمُوا طاعَةَ اءَمِيرِالْمُؤْمِنينَ يَزيدَ بْنَ مُعاوِيَةَ.
ترجمه :
گفتند: همه اين فضايل كه شمردى بر آنها علم و اقرار داريم و با
وجود اين دست از تو بر نمى
داريم تا آنكه تشنه كام شربت مرگ را بچشى !؟ چون آن سيّد
مظلومان و آن امام انس و جان ، خطبه خويش را اتمام نمود خواهران و
دخترانش استماع كلام او را كردند، صداها به گريه و ندبه برآوردند و سيلى به صورت
خود نواختند و صداها به ناله بلند
نمودند. امام عليه السّلام برادر خود حضرت عباس و فرزندش على
اكبر عليهماالسّلام را به سوى اهل حرم فرستاد و فرمود: ايشان را
ساكت نماييد، به جان خودم قسم كه آنها گريه هاى بسيار در پيش دارند.
نام كتاب : سوگنامه كربلا
مؤ لف : سيّد
بن طاوس
مترجم :محمّدطاهر دزفولى
امتیاز : |
|
نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0 |
|
درباره :
چهارده معصوم ,
امام حسین علیه السلام ,
مطالب وفایل های مذهبی ,
مذهبی ,
اولیاءالله ,
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید
برچسب ها :
گزارش از حوادث عاشورا و شهادت امام عليه السّلام و ياران با وفايش ,
مطالب مرتبط
امامت ، از اصول مذهب(سوال وجواب)
ائمه و پيشوايان اسلام
امامت در باطن اعمال
فرق ميان نبى و امام
امامت در بيان معارف الهيّه
قصه هاى زندگى فاطمه عليها السلام
داستان های زیبا2
خلاصه حالات آخرين پيامبر و اشرف مخلوقات و فضایل
زندگانی حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله
نماز و امام حسين عليه السلام
قرآن و ياد شهدا
زيارت عاشورا در سايه قرآن
عزّت و ذلّت در كربلا
جلوه هاى قرآن در كربلا
امر به معروف و امام حسين عليه السلام
اهداف امام حسين عليه السلام و قرآن
حركت امام حسين بر اساس قرآن
انگيزه ، اخلاص ، نشاط و آگاهى در كربلا
قرآن و امام حسين عليه السلام
مصايب حضرت زينب (س ) در سرزمين كربلا و مصايب زينب (س ) در شب عاشورا ومصايب زينب (س ) در روز عاشورا
حضرت زینب(س) تا اربعین حسینی و.حضرت زینب(س) وامام حسین(ع)
فضایل حضرت زینب(س)
فصل چهارم :حضرت عباس(ع) با رويدادها
فصل سوّم : ويژگيهاى روحى حضرت عباس(ع)
فصل دوّم :حضرت عباس (ع ) و ديدگاهها
فصل اوّل : ولادت و رشد حضرت ابوالفضل(ع)
چهل حديث گهربار منتخب از امام حسین(ع)
فصل هشتم :حضرت عباس (ع)بر كرانه علقمه
فصل ششم :حضرت عباس(ع) با نهضت حسينى
فصل پنجم :حضرت عباس(ع) كابوس هولناك معاویه
انفاق در حال ركوع
سيرت و آثار امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )
شهادت عبدالله بن حسن عليه السّلام
شهدای کربلا
توبه حر رضى عندالله
برگزارى نماز ظهر عاشورا
شهادت حضرت على اصغر
شهادت حضرت عباس عليه السّلام
شهادت عبدالله بن حسن عليه السّلام
جهاد و شهادت حضرت على اكبر عليه السّلام