وبلاگicon
وبلاگکد ماوس

نوای معطر الهی
         دانشنامه موضوعي : تكثير انسان در روى زمين - حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قر    در تكثير و گسترش انسانها در روى كره زمين ، جز حضرت
قالب وبلاگ
درباره ي سايت


اگر قدری شنوا باشیم نوای معطر الهی را می شنویم........................... سایتی مذهبی -داستانی-علمی-نرم افزاری...................................... با نظرات خود ما را یاری دهید.................................................
موضوعات سايت
چهارده معصوم
مطالب وفایل های مذهبی
داستان و ادبیاتی
خبری از زندگی
تفسیری از قرآن
خبری برای آن دنیا
قرآن
معرفی کتاب
پیامبران
سوره ها
کتاب خانه:
سفر مجازی
نرم افزار موبایل
ادیان
گالری تصاویر
مطالب علمی از دنیای علم وهنر
زندگانی بزرگان علم وادب ایران وجهان
المپیاد
رایانه وموبایل
فیلم
نويسندگان
احمد ارسالی: 3
مطالب تصادفي
سوره قرآن
سوره قرآن
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
اوقات شرعی
اوقات شرعی
امکانات وب




در اين وبلاگ
در كل اينترنت



RSS


POWERED BY
rozblog.COM
پیغام مدیر سایت
سلام دوست من به سایت نوای معطر الهی خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







تصوير
آخرین ارسال های تالار گفتمان
      
 
  دانشنامه موضوعي : تكثير انسان در روى زمين - حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قر  
  در تكثير و گسترش انسانها در روى كره زمين ، جز حضرت آدم و همسرش موجود ديگرى دخالت نداشته است . و خداوند
متعال مى فرمايد: (( يا ايها الناس اتقوا ربكم الذى خلقكم من نفس ‍ واحدة و خلق منها زوجها وبث منهما
رجالا كثيرا و نساء(51).))
يعنى ((اين مردم ! بترسيد از پروردگار خود، آن خدايى كه همه شما را از يك تن بيافريد و هم از آن جفت او را
خلق كرد. و از آن دو تن ، خلقى بسيار در اطراف عالم از مرد و زن برانگيخت )).
اين آيه شريفه صريح است در اينكه در انتشار نسل بشر، فقط آن دو سبب و وسيله بوده اند. همچنين است آيه 189
از سوره اعراف . آيه و ششم از سوره زمر. و آيه : (( يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم
شعوبا و قبائل لتعارفوا... (52))) .
يعنى : ((اى مردم ! ما همه شما را نخست ، از يك مرد و زنى آفريديم . و آنگاه شعبه هاى بسيار و فرق مختلف
گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد...)).
و درباره مسئله ازدواج فرزندان حضرت آدم و حوا بايد گفت كه : خواهر را به برادر داده اند، كه اين به حكم
ضرورت جايز بود. و چاره اى غير از آن وجود نداشت .
در روايت احتجاج طبرسى (53) از امام سجاد - صلوات الله عليه - آمده است كه : نزد ابوحمزه ثمالى به مردى از
قريش فرمود: (( فزوجهما على ما خرج لهما من عندالله ، قال : ثم حرم الله نكاح الاخوات بعد ذلك .))
يعنى : ((آدم - عليه السلام - خواهر را به برادر داد روى آن قرعه اى كه از جانب خدا اصابت كرد. فرمود: پس
خداوند تزويج خواهران را حرام فرمود)).
در برخى از روايات نيز آمده است كه ازدواج برادر با خواهر، در شريعت حضرت نوح - عليه السلام - تحريم شده
است .
در تفسير الميزان ، پس از اختيار اين طريق فرموده است : ((حكم به حرمت در اسلام و ساير شريعتها، حكم
تشريعى و تابع مصالح و مفاسد است . حكم تكوينى نيست كه قابل تغيير نباشد. وقت آن در دست خداست . و او فاعل
مايشاء و حاكم ما يريد است . جايز است كه روزى براى داعى ضرورت ، مباح و سپس براى برطرف شدن ضرورت ، و
اينكه موجب انتشار فحشاست آن را تحريم نمايد)).
نگارنده گويد: اين تنفر و تحريم اشدى كه فعلا در بين ما هست ، در اثر تحريم شريعتهاست . و اگر شريعتها نهى
نكرده بودند، اكنون مردم اين كار را مى كردند و هيچ تنفر و ناراحتى هم نداشتند.
تعليم اسماء
در رابطه با تعليم اسماء به حضرت آدم - عليه السلام - كه مضمون (( و علم آدم الاسماء كلها )) مى باشد،
لازم است آيات سوره بقره را نقل و بررسى كنيم تا - ان شاء الله - مطلب روشنتر شود:
(( و اذا قال ربك للملائكة انى جاعل فى الارض خليفة قالوا تجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن
نسبح بحمدك و نقدس لك قال : انى اعلم ما لا تعلمون و علم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة فقال
انبئونى باسماء هؤ لاء ان كنتم صادقين قالوا سبحانك لا علم لنا الا ما علمتنا انك انت العليم الحكيم قال
يا آدم انبئهم باسمائهم فلما انباءهم باسمائهم . قال الم اقل لكم انى اعلم غيب السموات و الارض و اعلم ما
تبدون و ما كنتم تكتمون .))
در آيات شريفه ، دو مطلب مطرح است : يكى اينكه خداوند از خلقت آدم و آدميان به ملائكه خبر داد، دوم اينكه
ملائكه خواستند آنها خليفه و جانشين خداوند در روى زمين بشوند، اما خداوند را پيش آورد كه ملائكه دانستند
كه سمت خلافت و جانشينى از آنها ساخته نيست . اينك اين جريان را تحت چند ((بند)) مى آوريم .
والله عالم :
1 - (( و اذ قال ربك للملائكة ... )) ؛ گفتگويى است ميان خدا و فرشتگان اما كيفيت آن معلوم نيست . به هر
حال ، خداوند متعال ، خلقت آدم را به ملائكه فهمانده است .
2 - (( قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء )) ؛ از اين سخن معلوم مى شود كه اولا: منظور از
((خليفه )) تنها حضرت آدم - عليه السلام - نيست بلكه آدم و همه فرزندان او مى باشند. وگرنه تنها به وسيله  
   
   
 
  حضرت آدم ((يفسد و يسفك )) قابل تحقق نيست . ثانيا: ملائكه از اينكه خليفه روى زمين ، از عالم ماده خواهد
بود، فهميدند كه در ميان آدميان اصطكاك به وجود آمده و فساد و خونريزى به وجود خواهد آمد.
ولى در روايت عياشى از امام صادق - عليه السلام - نقل شده است كه ملائكه ، آن را نسلهاى قبل از انسان ديده
بودند. (( قال ابوعبدالله عليه السلام و ما علم الملائكة بقولهم اتجعل فيها و من يفسد فيها و يسفك الدماء
لولا انهم قد كانوا راءوامن يفسد فيها و يسفك الدماء )) .
و ثالثا: اين قول آنان ، يك نوع مقدمه چينى براى خلافت خودشان است .
3 - (( و نحن نسبح بحمدك ... )) ؛ يعنى ما پيوسته در فرمان تو هستيم . و افساد و خونريزى هم نمى كينم . پس
ما را خليفه خويش ‍ كن . ظاهرا ((و نحن نسبح )) به جاى ((آماده فرمانبرى هستيم )) مى باشد نه اينكه فقط با
حمد و تسبيح ، كار خلافت تمام شود.
4 - (( قال انى اعلم ما لا تعلمون )) ؛ اين آيه شريفه به جاى آن است كه اين كار از شما ساخته نيست . آنگاه
علت ((ساخته نبودن )) در آيه بعدى ، توضيح داده شده است .
5 - (( و علم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم على الملائكة قال انبئونى باسماء هؤ لاء... )) ؛ منظور از تعليم
اسماء، خلقت استعداد و زمينه ، در وجود حضرت آدم است نظير: (( خلق الانسان علمه البيان )) (54)
به عبارت ديگر: مثلا خداوند متعال استعداد خشت زدن را در وجود حضرت آدم قرار داد و آدم خشت زد و خانه اى
ساخت آن وقت خداوند متعال به ملائكه گفت : شما هم اين كار را بكنيد. آنها گفتند: خدايا ما را طورى آفريده
اى كه اين كار را نمى توانيم انجام بدهيم . خداوند فرمود: پس اذعان كنيد كه كار خلافت از شما ساخته نيست .
اگر منظور از ((تعليم اسماء)) مثلا اين باشد كه خداوند به آدم گفت : اين مداد، اين كاغذ و اين پاكت است ،
آن وقت استدلال تمام نبود؛ زيرا ملائكه حق داشتند كه بگويند: پس به ما هم ياد بده تا ما هم بگوييم ، بلكه
منظور اين است كه ملائكه بفهمند كه در نهاد انسان ، چيزى گذاشته شده كه در نهاد آنها نيست ؛ نظير اينكه
خداوند متعال به عقاب بگويد پرواز كن ، بعد به انسان نيز بگويد: تو هم اين كار را بكن . و او پاسخ دهد كه
من بال ندارم .
6 - در عين حال ، خداوند منان (( يفسد فيها و يسفك الدماء )) را در خليفه ، مى پذيرد ولى مى فهماند كه آن
ضررى به خليفه بودن ندارد. نهايت اين است كه خليفه به خليفه خوب و خليفه بد، تقسيم مى شود.
7 - بنابر آنچه گفته شد، منظور از ((الاسماء)) تمام استعدادهاى انسانها براى همه كارهاست كه در نهاد انسان
به تعليم تكوينى گذارده شده است .
8 - (( ثم عرضهم على الملائكة )) ضمير ((هم )) و ((هؤ لاء)) راجع به انسانهاست و شايد ميان خبر دادن به
ملائكه و خلقت آدم و زياد شدن انسانها، فاصله ، بسيار زياد بوده است آن وقت خداوند متعال كار آنها را به
ملائكه نشان داده است . و اگر هم راجع به آدم باشد، به علت آن است كه حضرت آدم ، نمونه همه آدمها بود. و
بسيار بعيد و ناسازگار است كه ضمير ((هم )) به ((مسميات )) برگردد. چنانكه گفته اند.
اين مطلب در سوره اعراف ، صريحتر نقل شده است ، مى فرمايد: (( و لقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا للملائكة
اسجدوا لاءدم )) (55) چنانكه ملاحظه مى كنيم ، فرمان ((اسجدوا)) بعد از ((خلقناكم )) آمده است . و خلاصه
معناى آيه شريفه چنين است :
((سپس آدم يا آدميان را به ملائكه نشان داد و فرمود: از كارهاى اينها و از آنچه اينان مى توانند انجام
دهند، به من خبر دهيد، آنها كه قدرت آن را نداشتند گفتند: (( سبحانك لا علم لنا... ))
9 - (( قال يا آدم انبئهم باسمائهم فلما انبئهم باسمائهم قال الم اقل لكم انى اعلم غيب السموات و الارض ))
.
على الظاهر ضمير ((انبئهم )) در هر دو مورد، راجع به ملائكه و نيز ضمير ((اسمائهم )) در هر دو مورد، راجع
به انسانهاست ؛ يعنى خداوند به حضرت آدم فرمود: كار آدميان را انجام بده . او هم انجام داد. و ملائكه بار
ديگر يقين كردند كه كار آدم ، از آنها ساخته نيست . و آدم بايد خليفه باشد نه آنها. شايد مراد از ((غيب
السموات و الارض )) همان كارهاى انسان و كشف رموز طبيعت باشد كه به دست انسان به وجود آمده و كشف شده و
خواهد شد، كه آن وقت ، همه در عالم غيب بودند و هنوز به عالم شهود تنزل نكرده بودند.
10 - چون اين حقيقت براى ملائكه روشن گرديد و دانستند كه ((خلافت )) از آنها ساخته نيست ؛ تسليم شدند و
خداوند به ايشان فرمود: (( اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابليس ابى واستكبر و كان من الكافرين )) .  
   
   
  تا اينجا آيات شريفه گذشته به طور طبيعى ، تفسير گرديد، كه قلب انسان به آن مطمئن و آرام مى شود.
كيفيت نزول سوره علق
تقريبا يقينى است كه اولين سوره نازل شده از قرآن مجيد، سوره مباركه علق ، (( اقرء باسم ربك الذى خلق ))
مى باشد ولى آيا همه اين سوره ، يكدفعه نازل شده و يا در چند نوبت نازل گرديده است ؟
در مجمع البيان مى گويد: اكثر مفسران عقيده دارند كه ((علق )) اولين سوره اى است كه نازل گرديده است .
پيامبر اكرم - صلى الله عليه و آله - در كوه ((حرا)) ايستاده بود كه جبرئيل آمد و پنج آيه از آيات آن را
بر وى خواند.
ابن كثير نيز در تفسير خود گفته است كه : جبرئيل تا آيه (( علم الانسان ما لم يعلم )) را بر آن حضرت
خواند.
واحدى در مقدمه اسباب النزول ، بعد از نقل مطلب فوق ، در روايت ديگرى نقل كرده است كه : ابتدا پنج آيه از
صدر سوره ، نازل شد. دنبال آن نيز وقتى كه خداوند خواست ، نازل گرديد.
ولى ظهور روايات ائمه معصومين - عليهم السلام - آن است كه همه سوره ، يكدفعه نازل شده است ؛ مثلا در كافى
از حضرت صادق - عليه السلام - نقل شده كه فرمود: (( اول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله ، اقرء
باسم ربك ، وآخره : اذا جاء نصرالله . )) (56)
و در روايت امام رضا- عليه السلام - است كه به حسين بن خالد، فرمود: (( سمعت ابى يحدث عن ابيه : ان اول
سورة نزلت : بسم الله الرحمن الرحيم اقرء باسم ربك و آخر سورة نزلت : اذا جاء نصر الله و الفتح )) (57).
در اين صورت ، بايد گفت كه : رسول خدا - صلى الله عليه و آله - قبل از نزول وحى ، نماز مى خوانده است .
مورد اذيت و آزار قرار گرفته و قرآن در اولين وحى ، از آن خبر داده است .
مرحوم علامه امينى در الغدير(58)، در رواياتى نقل كرده است كه : اولين كسى كه با رسول خدا - صلى الله عليه
و آله - نماز خواند ((على بن ابيطالب )) بود. از جمله چنين نقل شده است .
(( عن حكيم مولى ذاذان ، قال : سمعت عليا يقول : صليت قبل الناس سبع سنين و كنا نسجد و لا نركع و اول صلوة
ركعنا فيه ، صلوة العصر )) .
يعنى : ((هفت سال قبل از مردم ، نماز خوانده ام . ما، در آن نماز سجده مى كرديم ولى ركوع نداشت . و اولين
نمازى كه در آن ركوع كرديم ، نماز عصر بود))
بنابراين ، رسول خدا (ص ) حتى قبل از نزول وحى ، يك نوع نماز بى ركوع مى خوانده و مورد اهانت نيز واقع شده
است . اگر همه سوره ، يكدفه نازل شده باشد، چاره اى جز قبول اين روايات نداريم .
ولى اگر ابتدا، پنج آيه اول نازل شده و بعد از تشريع نماز، بقيه سوره نازل شده باشد، (( اراءيت الذى ينهى
عبدا اذا صلى )) (59) را مى شود بر نماز معمولى و متعارف حمل كرد.
بحثى پيرامون آيه الى المرافق
آيه شريفه وضو در قرآن مجيد در سوره مباركه مائده ، چنين آمده است : (( يا ايها الذين آمنوا اذا قمتم الى
الصلوة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق وامسحو برؤ سكم و ارجلكم الى الكعبين و ان كنتم جنبا فاطهروا
)) (60)
يعنى : ((اى اهل ايمان ! چون خواستيد براى نماز برخيزيد، صورت و دستها را تا مرفق (آرنج ) بشوييد و سر و
پاها را تا برآمدگى پا مسح كنيد. و اگر جنب هستيد، پاكيزه شويد (غسل كنيد)).
منظور از ((قمتم )) اراده نماز است ، يعنى : چون اراده خواندن نماز كرديد، صورت و دستهايتان را بشوييد
(وضو بگيريد) لفظ ((ارجلكم )) عطف است به محل ((روسكم )) كه مفعول ((امسحوا)) و منصوب است ، يعنى : ((مسح
كنيد سرها و پاهايتان را)).
اكنون بايد ديد كه منظور از ((الى المرافق )) چيست ؟ آيا اين جمله مى گويد: دستها را از سر انگشتان تا
مرفق بشوييد، همانطورى كه اهل سنت ، انجام مى دهند يا معنى ديگرى دارد؟
بايد دانست كه ((الى المرفق )) حد ((ايديكم )) است ، يعنى در ((وضو)) دستها تا حد مرفق ، منظور است .
توضيح اينكه ((يد)) در قرآن مجيد، معناى و موارد متعدد دارد:
اول : به معناى ((دست تا مچ انسان )) مى باشد، مثل ذيل همين آيه كه مى فرمايد: (( فتيمموا صعيدا طيبا
فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه .(61) ))  
   
   
 
  يعنى : ((هنگام پيدا نكردن آب ، قصد كنيد خاك پاكى را و صورت و دستهايتان را با آن مسح كنيد)). در اينجا
منظور از ((ايديكم )) دستها تا ((مچ )) مى باشد.
دوم : به معناى ((چهار انگشت )) است ، چنانچه در حد سارق ، مى فرمايد: (( و السارق و السارقة فاقطعوا
ايديهما جزاء بما كسبا نكالا من الله (62))) مراد از ((ايديهما)) چهار انگشت دست راست ، قطع مى شود.
سوم : ((از شانه تا سر انگشتان )) است . در اقرب الموارد آمده است : (( اليد: الكف او من اطراف الاصابع ال
الكتف )) در قرآن مجيد نيز مواردى از اين معنا را مى توان يافت .
چهارم : ((از آرنج (مرفق ) تا سر انگشتان )) است ، چنانچه در آيه ((الى المرافق )) مى باشد. پس منظور از
حرف ((الى )) در آيه ، حد مغسول است نه حد غسل ، يعنى در وضو، آن دست را بشوييد كه تا مرفق است ، نه دستى
كه تا مچ يا تا شانه است .
بنابراين ، آيه شريفه از اينكه از مرفق تا سر انگشتان بشوييم و يا بالعكس ، ساكت است . و اگر ما باشيم و
آيه شريفه ، هر دو نوع شستن جايز است . شيعه كه مى گويد: بايد از مرفق شسته شود، به روايات استدلال مى كند
نه با آيه شريفه ، اهل سنت نيز كه از سر انگشتان تا مرفق مى شويند، به روايات استدلال مى كنند نه با آيه
شريفه .
بيضاوى در تفسير خود مى گويد: (( و ايديكم الى المرافق ، الجمهور على دخول المرفقين فى المغسول و لذلك قيل
)) ((الى )) يعنى ((مع ))؛ يعنى : جمهور علما گفته اند كه : در شستن بايد مرفقها نيز شسته شود. و لذا گفته
اند: ((الى )) به معناى ((مع )) مى باشد يعنى : ((و ايديكم مع المرفق )) ملاحظه مى فرماييد كه تا مرفق
شستن را مطرح نمى كند. كلام زمخشرى نيز در كشاف نظير همين كلام است )).
ابن كثير (متوفاى 774) در تفسير خود مى گويد: ((الى المرافق يعنى مع المرافق )) بعد مى گويد: مستحب است
وضو گيرنده از بازو شروع كند و آن را با دو ذراع خود بشويد؛ چنانكه بخارى نقل كرده است ... شرف الدين نورى
در كتاب منهاج كه در فقه شافعيه است - در باب وضو(63) مى گويد: (( الثالث غسل يديه مع مرفقيه )) .
مرحوم سيد مرتضى علم الهدى در ((الانتصار)) (64) مى فرمايد: شيعه مى گويد شستن از مرفق است تا سر انگشتان
، ولى باقى فقهاء (فقهاى اهل سنت ) مى گويند: شخص مخير است در اينكه از مرفق شروع كند و يا از انگشتان .
مرحوم مغنيه در ((الفقه على المذاهب الخمسة )) (65) فرموده است : (( ذهب الامامية الى وجوب البدئة
بالمرفقين ... و قالت بقية المذاهب ، الواجب غسلهما كيف اتفق .))
بدينسان مى بينيم كه كسى از اهل سنت ، شروع از انگشتان را واجب ندانسته است . و اگر آيه شريفه دلالت مى
كرد، حتما واجب مى دانستند. مرحوم امين الاسلام طبرسى - كه سخن او حجت است - در تفسير آيه شريفه فرموده
است : امت اسلامى اتفاق دارند بر اينكه شستن دستها از مرفق جايز است . و وضو، صحيح مى باشد. عين عبارت
ايشان چنين است : (( لكن الامة اجمعت على ان من بداء من المرفقين صح وضوئه )) .
بنابراين لفظ ((الى المرافق )) قيد ((ايديكم )) است نه قيد ((فاغسلوا)) به عبارت ديگر: حد مغسول است نه حد
غسل . و اگر آن قيد نبود، معلوم نمى شود منظور از ((ايدى )) كدام يك از معانى چهارگانه سابق است . شيعه
نيز به روايات استدلال كرده است .(66)
شيعه ، شروع از مرفق را واجب مى داند. مگر ابن ادريس كه از پايين شستن را مكروه دانسته است و مگر سيد
مرتضى كه در كتاب ((انتصار)) از بالا شستن را مستحب مى داند.
آياتى در شاءن اهل بيت (ع )
در اين فصل ، آياتى كه در رابطه با اهل بيت - عليهم السلام - نازل شده است . بررسى مى شود؛ اعم از آياتى
كه درباره على بن ابيطالب - عليه السلام - و يا مطلق اهل بيت مى باشد. آن آيات ، بسيارند ولى ما فقط به
برخى از آنها - كه بسيار مشهور و مورد تصديق شيعه و اهل سنت است - مى پردازيم
آيه تطهير
1 - (( انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا )) . (67)
يعنى : ((اراده خداوند به طور مدام آن است كه پليدى ، شرك و كفر و غيره را از شما اهل بيت ببرد. و شما را
به طور كامل ، پاك و مطهر گرداند)).
واژه ((يريد)) فعليت و استمرار اراده را مى فهماند؛ يعنى : اين اراده ، فعليت يافته و واقع شده و ادامه
دارد.  
   
   
 
  روزى رسول خدا - صلى الله عليه و آله - در منزل همسرش ام سلمه بود. فاطمه زهرا - عليهاالسلام - طعامى براى
آن حضرت آورد. حضرت فرمود فاطمه جان ! برو و شوهرت على و فرزندانت حسن و حسين را نيز نزد من بياور. حضرت
فاطمه رفت و بعد از ساعتى هر چهار نفر به محضر آن حضرت آمدند و از آن طعام ميل فرمودند.
ام سلمه مى گويد: من در گوشه اطاق ، مشغول نماز بودم . رسول خدا بر روى رختخواب نشست و زيرش عبايى بافت
خيبر قرار داشت . در آن هنگام آيه تطهير نازل گرديد: ((انما يريد الله ...)) حضرت فورا عبا را بر سر خود و
آن چهار نفر كشيد و دست خويش را از زير عبا بالا كرد و گفت : (( اللهم هؤ لاء اهل بيتى و خاصتى فاذهب عنهم
الرجس و طهرهم تطهيرا )) .
رسول خدا (ص ) با اين فعل خود اظهار كرد كه آيه ، فقط شامل آن پنج نفر است . ام سلمه مى گويد: من نيز سرم
را داخل عبا كرده و گفتم : يا رسول الله ! من هم با شما هستم ؟ حضرت فرمود: (( انك على خير، انك على خير
)) ؛ يعنى : تو بر خير هستى ، تو بر خير هستى (يعنى از اينها نيستى ).
و در نقل ديگرى ، حضرت عبا را از دست او كشيد و فرمود: ((تو بر خير هستى ، (و از اينها نيستى ))).
سيوطى در الدر المنثور، ذيل همين آيه شريفه ، از ابن عباس نقل كرده است كه مى گويد: نه ماه بود كه مى ديدم
رسول خدا - صلى الله عليه و آله -هر روز، هنگام هر نماز به در خانه على بن بيطالب مى آمد و مى فرمود: ((
السلام عليكم و رحمة الله و بركاته اهل البيت . (( انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم
تطهيرا )) .
پس بدين ترتيب ، آن حضرت ، اين آيه شريفه را حدود 1350 مرتبه در كنار درب خانه على ، فاطمه و حسنين -
عليهم السلام - خوانده است : 1350 : 9 150* : 5 * 30 (يعنى اين آيه شريفه ، فقط درباره اهل بيت مى باشد).
در نزول اين آيه شريفه درباره پنج تن - عليهم السلام - شكى نيست . براى نمونه رجوع شود به مسند احمد، جلد
6، صفحه 293 و 323. و اسباب النزول ، تاءليف واحدى ، ذيل همين آيه شريفه صوعق ، تاءليف ابن حجر، ذيل آيات
نازله در شاءن اهل بيت . و تفسير الدر المنثور و تفسير ابن كثير، ذيل آيه شريفه ، و ديگر كتابهاى اهل سنت
.
مرحوم شرف الدين در ((الكلمة الغراء فى تفصيل الزهراء)) بعد از نقل آيه شريفه ، فرموده است : شكى نيست كه
مراد از اهل بيت در اين آيه ((پنج تن آل عباست ...)) جلال الدين سيوطى در تفسير الدر المنثور، بيست روايت
از طرق مختلف در اين باره نقل كرده .
ابن جرير طبرى در تفسير خود، پانزده روايت با سندهاى مختلف نقل كرده ... همه اهل قبله از اهل مذاهب ،
اتفاق دارند كه چون وحى ((تطهير)) بر آن ، حضرت نازل گرديد، حسنين و پدر و مادر آنها خودش را زير عبا
نمود، تا از ديگران جدا شوند. و ديگران در آن طمع نكنند. و آنگاه آيه تطهير را خواند و به آن هم اكتفا
نكرد، بلكه دستش را از زير عبا خارج نمود و به آسمان بالا برد و گفت : (( اللهم هؤ لاء اهل بيتى ، فاذهب
عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا )) . در حالى كه ام سلمه مى شنيد، گفت : يا رسول الله ! من نيز با شما هستم و
عبا را بالا برد تا در زير آن بنشيند.حضرت عبا را از دست او كشيد و فرمود: ((انك على خير)) درباره همه
اينها، روايات صحيح و متواتر از طريق اهل بيت - عليهم السلام - نيز وارد است .
در تفسير الميزان ،بعد از اشاره به روايات اهل سنت ، فرموده است : شيعه آن را از على بن ابيطالب ، امام
سجاد، امام باقر، امام صادق - عليهم السلام - و از ام سلمه ، ابوذر، ابى ليلى ، ابوالاسود، عمروبن ميمون و
سعد بن ابى وقاص ، نقل كرده است .
ناگفته نماند كه : ((آيه تطهير)) در ذيل آيه 33 از سوره احزاب واقع شده است كه آيات ماقبل و مابعد آن ،
درباره زنان حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - مى باشد.از اين روى ، بعضى از دشمنان اهل بيت ، مانند
((عكرمه )) در بازار مدينه فرياد مى كشيد كه : هر كس ‍ بخواهد با او مباهله مى كنم ، كه ((آيه تطهير))
درباره زنان آن حضرت است .
ولى قطع نظر از روايات متواتر، خود ((آيه تطهير)) مى گويد كه درباره زنان آن حضرت نيست ؛ زيرا خطاباتى كه
در آيات قبل و بعد آن آمده همه آنها با جمع مؤ نث آمده است ؛ مثلا در آيات قبل مى خوانيم : ((كنتن ))،
((تعالين ))، ((امتعكن ))، ((اسرحكن )) ، ((منكن ))، ((اتقيتن )).
و در آيات بعد آمده است : ((واذكرن ))، ((فى بيوتكن ))، آن وقت در وسط اينها، خطاب ، مبدل به جمع مذكر شده
و فرموده است : ((ليذهب عنكم ... يطهركم )) اين كاملا مى رساند كه منظور از خطاب : ((عنكم ... يطهركم ))  
   
   
  جمعى است كه در ميان آنها اصلا زن وجود ندارد و يا در اقليت است .
وانگهى ، همه مفسران و محدثان آيه تطهير را مستقل مطرح كرده و مربوط به ماقبل و مابعد، ندانسته اند. رسول
خدا - صلى الله عليه و آله - نيز مستقل خوانده است .
آيه مودت
در سوره مباركه ((شورى )) چنين آمده است . توجه فرماييد: (( قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى
و من يقترف حسنة نزدله فيها حسنا ان الله غفور شكور )) . (68)
يعنى : ((بگو (اى رسول خدا!) بر رسالت خويش از شما مزدى نمى خواهم ، مگر دوستى قرابتم را هر كس كه حسنه اى
به دست آورد، خوبى را در آن حسنه براى او افزون مى كنم ، خداوند آمرزنده و پاداش دهنده است )).
ابن حجر در صواعق (69)، از ابن عباس نقل كرده است كه : چون اين آيه نازل شد، گفتند: يا رسول الله ! قرابت
شما - كه محبتشان بر ما واجب است - كدامند؟ فرمود: ((على ، فاطمه و دو پسران آنها))
(( عن ابن عباس ان هذه الآية لما نزلت قالوا: يا رسول الله من قرابتك هؤ لاء الذين وجبت علينا مودتهم ؟
قال على و فاطمة و ابناهما)) .
زمخشرى نيز آن را در كشاف ، ذيل آيه شريفه ، نقل كرده است : و آن اولين حديث از كتاب ((احياء الميت ))
سيوطى در حاشيه اتحاف شبراوى صفحه 238 است . و محب الدين طبرى در ذخائر العقبى ، صفحه 25، و شبلنجى در نور
الابصار، صفحه 112 و صبان در اسعاف الراغبين ، صفحه 105، هامش نور الابصار صباغ در فصول المهمه ، صفحه 13
نقل كرده اند. مرحوم امينى ، در الغدير، جلد 2 صفحه 307 را از بيشتر از بيست كتاب نقل كرده است .
آيه ليلة المبيت
(( و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤ ف بالعباد )) . (70)
يعنى : (( بعضى از مردم هستند كه وجود خويش را براى طلب رضاى خدا مى فروشند، خدا به بندگان رئوف و مهربان
است )).
اين آيه شريفه ، در شاءن اميرالمؤ منين - عليه السلام - نازل شده است ؛ آنگاه كه در شب هجرت رسول خدا -
صلى الله عليه و آله - در بستر آن حضرت خوابيد و پيامبر اكرم هجرت فرمود و از خطر نجات يافت .
سبط ابن جوزى در تذكرة ، صفحه 41 ((الحديث ليلة الهجرة )) از تفسير ابواسحاق ثعلبى نقل مى كند كه : چون
رسول خدا - صلى الله عليه و آله - خواست به مدينه هجرت كند على بن ابيطالب - عليه السلام - را در مكه
گذاشت تا ديون آن حضرت را بپردازد و امانتهاى مردم را به خودشان رد نمايد. و به او فرمود كه در بستر او
بخوابد. و همچنين فرمود اين لباس سبز و حضرمى مرا به رخسار خويش انداز و از دشمنان ، كسى به تو نمى رسد و
مكروهى نخواهى ديد. اين هنگامى بود كه كفار، خانه پيامبر اكرم را احاطه كرده بودند.
خداوند متعال به جبرئيل و ميكائيل فرمود: ((من در ميان شما پيوند برادرى نهاده ام و عمر يكى از شما را از
ديگرى افزون نموده ام ، كدام يك از شما حاضريد كه عمرش از رفيقش كمتر باشد؟ هر دوى آنها گفتند: ما مى
خواهيم عمرمان زياد باشد. خداوند فرمود: چرا مثل على بن ابيطالب نشديد، من ميان او و محمد پيوند برادرى
برقرار نموده ام . اكنون على در فراش محمد خوابيده و خودش را فداى محمد مى كند. پس به زمين نازل شويد و او
را حفظ نماييد.
هر دوى آنها به زمين فرود آمدند و جبرئيل در بالاى سر و ميكائيل در پايين پاى اميرالمؤ منين ايستادند و
ملائكه مى گفتند: به به ! كيست مثل تو اى على بن ابيطالب ! خداوند با تو به ملائكه افتخار مى كند. آنگاه
رسول خدا صلى الله عليه و آله به طرف مدينه رفت . و رسول خدا در راه بود كه خداوند اين آيه شريفه را در
شاءن على بن ابيطالب نازل فرمود كه : (( و من الناس من يشترى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد
)) (71)
نزول اين آيه شريفه درباره على بن ابيطالب - صلوات الله عليه - از مسلمات و مورد تصديق شيعه و اهل سنت است
. مرحوم علامه امينى ، در الغدير (72) آن را از كتابهاى بسيار از قبيل احياء العلوم غزالى ، كفاية الطالب
، فصول المهمة ، نورالابصال و... نقل كرده است . و از ابن ابى الحديد از ابوجعفر اسكافى آورده كه مى گويد:
حديث ليلة الفراش ، با تواتر ثابت شده است ، و كسى آن را انكار نمى كند مگر ديوانه يا كافر باشد.
آيه خير البرية
(( ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية )) (73)  
   
   
  يعنى : ((آنانكه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، آنها بهترين مردم مى باشند.))
خوارزمى در مناقب از جابر نقل كرده است كه مى گويد: نزد رسول خدا - صلى الله عليه و آله - كه على بن
ابيطالب آمد. حضرت فرمود: برادرم آمد. بعد متوجه كعبه شد و دست به كعبه زد و فرمود: (( والذى نفسى بيده ان
هذا و شيعته هم الفائزون يوم القيامة ؛ يعنى قسم به خدايى كه جانم در دست اوست ! بدرستى كه اين على و
شيعيانش ، در روز قيامت ، نجات يافتگان هستند.)) .
سپس فرمود:او اولين كسى است كه به من ايمان آورد، و از همه شما به عهد خدا وفادارتر و در امر خدا محكمتر و
در رعيت ، عادلتر است و بهتر از شما بالسويه تقسيم كننده و بزرگتر از شما در مزيت در نزد خداوند است . در
اين هنگام اين آيه شريفه نازل گرديد: (( ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية  
   




امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : مطالب وفایل های مذهبی , مذهبی ,

نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید
مطالب مرتبط
اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کند باید چه جوابی به او داد؟
اربعین
سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(2)
سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(1)
امامت ، از اصول مذهب(سوال وجواب)
ائمه و پيشوايان اسلام
امامت در باطن اعمال
فرق ميان نبى و امام
امامت در بيان معارف الهيّه
قصه هاى زندگى فاطمه عليها السلام
داستانهاى ما
داستان های زیبا2
داستان های زیبای 2
داستان های زیبا 1
نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی
زندگانی حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله
قسم یا غیبت
عزّت و ذلّت در كربلا
جلوه هاى قرآن در كربلا
حركت امام حسين بر اساس قرآن
مصايب حضرت زينب (س ) در سرزمين كربلا و مصايب زينب (س ) در شب عاشورا ومصايب زينب (س ) در روز عاشورا
حضرت زینب(س) تا اربعین حسینی و.حضرت زینب(س) وامام حسین(ع)
فضایل حضرت زینب(س)
تولد و کودکی حضرت زینب(س)
فصل چهارم :حضرت عباس(ع) با رويدادها
فصل سوّم : ويژگيهاى روحى حضرت عباس(ع)
فصل دوّم :حضرت عباس (ع ) و ديدگاهها
چهل حديث گهربار منتخب از امام حسین(ع)
فصل هشتم :حضرت عباس (ع)بر كرانه علقمه
فصل ششم :حضرت عباس(ع) با نهضت حسينى
فصل پنجم :حضرت عباس(ع) كابوس هولناك معاویه
اصحاب فيل
اصحاب كهف
اصحاب اخدود
اصحاب سبت
اصحاب رس
قارون
تيه
انفاق در حال ركوع
جنگ موته

تاریخ : پنجشنبه 05 دي 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 140

ارسال نظر
نام
ایمیل (منتشر نمی‌شود)
وبسایت
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B :S
کد امنیتی
رفرش
کد امنیتی
نظر خصوصی
مشخصات شما ذخیره شود ؟ [حذف مشخصات] [شکلک ها]


مطالب گذشته
» سخنی از صدق وصفا »» جمعه 08 شهریور 1392
» اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کند باید چه جوابی به او داد؟ »» سه شنبه 08 آذر 1401
» گریتینگ »» شنبه 14 اردیبهشت 1398
» کتاب یک چمدان خاطره »» چهارشنبه 28 فروردین 1398
» ۵ ترفند ساده برای تمیز کردن سینک ظرفشویی »» دوشنبه 07 آبان 1397
» ضرورت طراحی سایت حرفه ای »» شنبه 07 مرداد 1396
» مزایا و معایب طراحی سایت پارالاکس »» دوشنبه 26 تیر 1396
» اربعین »» شنبه 29 آبان 1395
» درازگودال ماریانا »» شنبه 29 آبان 1395
» آدانسونیا یا بائوباب »» شنبه 29 آبان 1395
» یون--سدیم »» شنبه 29 آبان 1395
» محمد بن موسی خوارزمی »» شنبه 29 آبان 1395
» دانلود Internet Download Manager 6.26 – نرم افزار دانلود منیجر IDM »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن 6 ابر قهرمان دوبله فارسی با کیفیت عالیbig hero 6 2014 »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن زندگی پنهان حیوانات The Secret Life of Pets 2016 با دوبله فارسی و لینک مستقیم »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود فیلم بارکد با کیفیت اورجینال و لینک مستقیم »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» فیلم بادیگارد با کیفیت 1080p و لینک مستقیم-nava1.rzb.ir »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن رودنسیا و دندون شازده خانم با دوبله فارسی و کیفیت Rodencia and the Princess’ Tooth -HD »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» 10 تاثیر مضر مواد مخدر بر بدن »» جمعه 22 آبان 1394
» وظایف قوه قضائیه چیست؟ درباره ی قوه ی قضاییه »» جمعه 22 آبان 1394
» درباره ی شرکت پست »» جمعه 22 آبان 1394
» انواع تقویم( -تقویم قمری-تقویم قمری شمسی-تقویم شمسی-تقویم جولیوسی-تقویم گرگوری--تقویم خورشیدی خیام:) »» جمعه 22 آبان 1394
» ویژگی رفتاری زنبور ها-زنبورها »» جمعه 22 آبان 1394
» موضوع تاثیر رسانه بر روی زندگی مردم »» جمعه 22 آبان 1394
» سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(2) »» جمعه 08 آبان 1394
» سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(1) »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت ، از اصول مذهب(سوال وجواب) »» جمعه 08 آبان 1394
» ائمه و پيشوايان اسلام »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت در باطن اعمال »» جمعه 08 آبان 1394
» فرق ميان نبى و امام »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت در بيان معارف الهيّه »» جمعه 08 آبان 1394
» قصه هاى زندگى فاطمه عليها السلام »» دوشنبه 03 فروردین 1394
» داستانهاى ما »» جمعه 29 اسفند 1393
» داستان های زیبا2 »» پنجشنبه 28 اسفند 1393
» داستان های زیبای 2 »» چهارشنبه 27 اسفند 1393
» داستان های زیبا 1 »» چهارشنبه 27 اسفند 1393
» آمینو اسیدها »» سه شنبه 26 اسفند 1393
» موضوع حالات جوانی »» یکشنبه 24 اسفند 1393
» خلاصه حالات آخرين پيامبر و اشرف مخلوقات و فضایل »» جمعه 03 بهمن 1393
» نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی »» جمعه 03 بهمن 1393
آمار کاربران

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
سخنی از بهشت
آیه قرآن
آیه قرآن
ذکر روزهای هفته
ذکر روزهای هفته
جنگ دفاع مقدس
جنگ دفاع مقدس
وصیت شهدا
وصیت شهدا
مهدویت امام زمان (عج)
مهدویت امام زمان (عج)
مطالب محبوب
ديان و مذاهب هند بازدید : 421
فیض کا شانی بازدید : 405
سخنی از صدق وصفا بازدید : 393
امام علی (ع) بازدید : 383
امام شناسی بازدید : 367
آداب سخن گفتن بازدید : 357
) دعاى گنج العرش بازدید : 353
حضرت يونس بازدید : 347
اربعین بازدید : 335
لینک دوستان

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به نوای معطر الهی مي باشد.

جدید ترین موزیک های روز



طراح و مترجم قالب

طراح قالب

جدیدترین مطالب روز

فیلم روز

نوای معطر الهی