وبلاگicon
وبلاگکد ماوس

نوای معطر الهی
داستان هایی از امام جواد(ع)معجزه شش ماهه در بينائىمرحوم راوندى و ديگر بزرگان رضوان اللّه تعالى عليهم به نقل از محمّد بن ميمون حكايت كنند:پيش از آن كه امام رضا عليه السلام عازم ديار خراسان شود، در مكّه
قالب وبلاگ
درباره ي سايت


اگر قدری شنوا باشیم نوای معطر الهی را می شنویم........................... سایتی مذهبی -داستانی-علمی-نرم افزاری...................................... با نظرات خود ما را یاری دهید.................................................
موضوعات سايت
چهارده معصوم
مطالب وفایل های مذهبی
داستان و ادبیاتی
خبری از زندگی
تفسیری از قرآن
خبری برای آن دنیا
قرآن
معرفی کتاب
پیامبران
سوره ها
کتاب خانه:
سفر مجازی
نرم افزار موبایل
ادیان
گالری تصاویر
مطالب علمی از دنیای علم وهنر
زندگانی بزرگان علم وادب ایران وجهان
المپیاد
رایانه وموبایل
فیلم
نويسندگان
احمد ارسالی: 3
مطالب تصادفي
سوره قرآن
سوره قرآن
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
اوقات شرعی
اوقات شرعی
امکانات وب




در اين وبلاگ
در كل اينترنت



RSS


POWERED BY
rozblog.COM
پیغام مدیر سایت
سلام دوست من به سایت نوای معطر الهی خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







تصوير
آخرین ارسال های تالار گفتمان

داستان هایی از امام جواد(ع)

معجزه شش ماهه در بينائى

مرحوم راوندى و ديگر بزرگان رضوان اللّه تعالى عليهم به نقل از محمّد بن ميمون حكايت كنند:
پيش از آن كه امام رضا عليه السلام عازم ديار خراسان شود، در مكّه معظّمه حضور آن حضرت شرفياب شدم و عرض كردم :
يابن رسول اللّه ! آهنگ سفر به مدينه منوّره را دارم ، چنانچه ممكن باشد نوشته اى برايم بنويس و مرا به فرزندت ، حضرت محمّد جواد عليه السلام معرّفى بفرما.
امام عليه السلام تبسّمى نمود، براى آن كه فرزندش در آن هنگام در سنين شش ماهگى بود.
و چون حضرت نامه را نوشت و به دست من داد، به سوى مدينه منوّره حركت كردم تا آن كه بر سراى امام جواد عليه السلام رسيدم ، غلام آن حضرت جلوى منزل ايستاده بود، گفتم : مولاى مرا بياور تا با ديدن جمال دل آرايش ، چشم خود را جلا بخشم و فيضى برگيرم .
غلام وارد منزل رفت و پس از لحظاتى بيرون آمد؛ و آن اختر فرزانه آسمان ولايت و امامت را روى دست هايش نهاده بود، پس نزديك رفتم و سلام كردم .
گوهر ولايت ، حضرت جواد عليه السلام جواب سلام مرا داد و فرمود: اى محمّد! حال تو چگونه است ؟
عرضه داشتم : اى مولايم ! در اثر بيمارى چشم ، نابينا گشته ام .
آن عزيز خردسال به من اشاره نمود و فرمود: نزديك بيا، چون نزديك امام جواد عليه السلام رفتم ، نامه پدرش ، امام رضا عليه السلام را به غلام دادم و او نامه را گشود و حضرت آن را خواند؛ و سپس به من خطاب كرد و فرمود:
نزديك تر بيا؛ چون جلوتر رفتم ، حضرت دست كوچك و مباركش را بر چشم هاى من كشيد؛ و من به بركت وجود مقدّس آن گوهر شش ماهه شفا يافتم و چشمم بينا شد و ديگر احساس درد و ناراحتى نكردم .(9)
مى خواهم يك بار جمال دل آرايت را ببينم
صفوان بن يحيى و محمّد بن سنان حكايت كنند:
روزى در مكّه معظمّه به محضر شريف امام رضا عليه السلام حضور يافتيم و اظهار داشتيم : ياابن رسول اللّه ! ما عازم مدينه منوّره هستيم ، چنانچه ممكن است نامه اى براى فرزندت حضرت ابوجعفر محمّد جواد عليه السلام بنويس ، كه انشاءاللّه ما را مورد لطف و عنايت خود قرار دهد.
و حضرت رضا عليه السلام تقاضاى ما را پذيرفت و نامه را نگاشت ؛ و تحويل من داد، هنگامى كه نامه را گرفتيم به سمت مدينه حركت كرديم .
و چون به منزل حضرت جواد سلام اللّه عليه رسيديم ، خادم حضرت به نام موفّق نزد ما آمد، در حالى كه كودكى خردسال را - كه حدود پانزده ماه داشت - در آغوش گرفته بود.
و ما متوجّه شديم كه آن كودك ، حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام مى باشد.
به موفّق ، خادم حضرت فهمانديم كه ما نامه اى براى حضرت آورده ايم ؛ و نامه را تحويل خادم داديم .
حضرت دست هاى كوچك خود را دراز نمود و نامه را از موفّق گرفت و به خادم اشاره نمود كه نامه را باز كن .
و چون نامه را گشود، حضرت مشغول خواندن نامه گرديد و در ضمن خواندن ، تبسّم بر لب داشت .
وقتى خواندن نامه پايان يافت ، به ما فرمود: شما از سرورم تقاضا كرديد تا برايتان نامه اى بنويسد كه بتوانيد با من ملاقات و صحبت نمائيد؟
عرض كرديم : بلى ، چنين است .
سپس محمّد بن سنان اظهار داشت : اى مولا و سرورم ! من از نعمت الهى - يعنى چشم - محروم و نابينا شده ام ، اگر ممكن است بينائى چشم مرا برگردان ، تا يك بار به جمال دل آراى شما نظر افكنم ؛ و دو مرتبه به حالت اوّل برگردم .
و اين لطف و كرامت را پدرت و نيز جدّت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام بر من عنايت فرمودند.
سپس حضرت دست مبارك خويش را دراز نمود و بر چشم من كشيد؛ و در همان لحظه چشمم روشن و بينا گرديد، به طورى كه همه جا و همه چيز را به خوبى مى ديدم ، پس نگاهى به جمال دل آرا و مبارك حضرت افكندم .
و لحظه اى بعد از آن ، دست بر چشم من نهاد و دوباره همانند قبل نابينا شدم .
پس از آن ، من با صداى بلند اظهار داشتم : اين جريان همچون حكايت فطرس ملك مى باشد.(10)
سپس حضرت جوادالا ئمّه عليه السلام پاهاى خويش را بر سينه خادم نهاد و كلماتى را بر زبان مباركش جارى نمود.(11)
ادّعائى بزرگ از كودكى 25 ماهه
طبق آنچه محدّثين و مورّخين ثبت كرده اند:
حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام موهاى سرش كوتاه و فِر خورده شده و چهره مباركش نمكين بود، كه تقريبا از اين جهت مقدارى شبيه افراد سياه پوست به نظر مى رسيد.
به همين جهت ، اشخاص منافق و فرصت طلب كه هر لحظه دنبال سوژه اى هستند تا بتوانند ضربه خويش را وارد سازند.
لذا در نَسَب حضرت تشكيك به وجود آوردند و گفتند: اين فرزند امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام نيست .
به قدرى اين شايعه و تهمت در افكار عدّه اى اثر گذاشت كه مجبور شدند حضرت جواد عليه السلام را كه بيش از حدود 25 ماه از عمر مباركش ‍ سپرى نگشته بود، بردارند و نزد افراد قيافه شناس و نسب شناس آورند تا موضوع براى همگان روشن و ثابت شود كه اين كودك از چه خانواده اى است .
همين كه آن كودك معصوم را نزد قيافه شناسان - كه در جمع عدّه اى از اشخاص مختلف بودند - بردند، ناگاه همگى آن نسب شناسان از عظمت و هيبت آن كودك به سجده افتادند؛ و چون سر از سجده برداشتند، اظهار داشتند:
واى بر شماها! اين ستاره درخشان و اين اختر روشنائى بخش را بر ما عرضه مى داريد؟!
به خداى بزرگ سوگند، اين كودك پاك و منزّه از هر نوع رجس و آلودگى است ، او از خانواده اى پاك و تكامل يافته است ، او در تمام مراحل انتقال در ارحام ، نيز پاك و منزّه قرار گرفته است .
به خدا سوگند، او از ذرّيّه رسول اللّه صلى الله عليه و آله و از فرزندان اميرالمؤ منين ، علىّ بن ابى طالب عليه السلام مى باشد.
برويد و به خداوند سبحان پناه ببريد؛ و از چنين افكار و دسيسه هاى نابخردانه ، توبه نمائيد و در نسب او هيچ گونه شكّ و ترديد نداشته باشيد.
امام محمّد جواد عليه السلام در تمام اين حالات و لحظه ها، حمد و ثناى خداوند متعال را بر زبان جارى مى نمود.
پس از آن كه سخن قيافه شناسان پايان يافت ، حضرت لب به سخن گشود و ضمن خطبه اى طولانى - كه همه افراد را كه از اقشار مختلف بودند، به تعجّب و حيرت وا داشت - اظهار نمود:
شكر و سپاس خداى را، كه ما را از برگزيدگان نور خودش قرار داد؛ و از بين نيكان ، ما را انتخاب نمود؛ و نيز ما را از امانت داران خويش به حساب آورد و حجّت و راهنماى بندگانش قرار داد و... .
بعد از آن فرمود: اى جمعيّت حاضر! همانا من محمّد جواد، پسر علىّ رضا، فرزند موسى كاظم ، فرزند جعفر صادق ، فرزند محمّد باقر، فرزند علىّ زين العابدين ، فرزند حسين شهيد، فرزند اميرالمؤ منين علىّ مرتضى و فاطمه زهراء دختر محمّد مصطفى صلى الله عليه و آله هستم .
آن گاه افزود: مرا بر افراد قيافه شناس عرضه مى دارند؟!
به خداوند يكتا سوگند، من نسبت به نسب هاى همه مردم از خودشان و از ديگران آشناترم ، من به تمام اسرار درونى و علنى اشخاص كاملا آگاه هستم .
و در ادامه ، بعد از بيان مطالبى بسيار مهمّ، اظهار داشت : چنانچه دولت هاى كفر و افراد دنياپرست نمى بودند و بر عليه ما و ديگر مؤ منين شورش ‍ نمى كردند، مطالبى را اظهار مى نمودم كه تمام اشخاص در حيرت و تعجّب قرار گيرند.
و سپس دست مبارك خود را بر دهان خويش نهاد و آخرين سخنش چنين بود:
اى محمّد! خاموش باش همچنان كه پدرانت خاموش گشتند و صبر و شكيبائى را پيشه خود قرار بده ؛ و در اظهار حقايق همانند پيامبران اولوالعزم عجله منما، همانا كه مخالفين جزاى گفتار و اعمالشان را خواهند ديد.(12)
تشخيص نامه هاى بى نشان و استخدام ساربان
يكى از اصحاب و شيعيان حضرت ابوجعفر، امام جواد محمّد عليه السلام به نام ابوهاشم حكايت كند:
روزى به قصد زيارت و ديدار آن حضرت ، رهسپار منزلش شدم ، در بين راه سه نفر از دوستان ، هر يك نامه اى به من دادند كه به دست حضرت برسانم ؛ ولى چون نامه ها نشانى نداشت ، من فراموش كردم كه كدام از چه كسى است .
وقتى خدمت امام عليه السلام وارد شدم و نامه ها را جلوى آن حضرت نهادم ، يكى از نامه ها را برداشت و بدون آن كه نگاهى به آن نمايد، فرمود: اين نامه زيد بن شهاب است .
سپس دوّمين نامه را برداشت و بدون نگاه در آن ، فرمود: اين نامه محمّد بن جعفر است ؛ و چوم سوّمين نامه را برداشت ، نيز بدون نگاه فرمود: و اين نامه هم از علىّ بن الحسين است ؛ و آن گاه هر كدام را با نام و نسب معرّفى نمود و آنچه نوشته بودند، مطرح فرمود.
بعد از آن ، حضرت جواب هر يك از نامه ها را زير نوشته هايشان مرقوم داشت و امضاء كرد؛ و سپس تحويل من داد.
وقتى برخاستم كه از حضور مباركش مرخّص شوم و بروم ، امام عليه السلام نگاهى محبّت آميز به من نمود و تبسّمى كرد؛ و سپس مبلغى معادل سيصد دينار به عطا نمود و فرمود: اين پول ها را تحويل علىّ بن الحسين بن ابراهيم بده و بگو كه تو را بر خريد اجناس راهنمائى كند.
پس هنگامى كه نزد علىّ بن الحسين رفتم و پيام حضرت را رساندم ، مرا راهنمائى كرد و اجناسى را خريدارى كردم ؛ و سپس آن ها را به وسيله شتر براى امام عليه السلام آوردم .
همين كه به همراه صاحب شتر جلوى درب منزل حضرت رسيديم ، صاحب شتر از من تقاضا كرد كه از حضرت بخواهم تا او را جزء افراد خدمت گذار خود قرار دهد.
وقتى بر امام جواد عليه السلام وارد شدم و خواستم تقاضاى صاحب شتر را مطرح كنم ، ديدم حضرت كنار سفره طعام نشسته و به همراه عدّه اى مشغول تناول غذا مى باشد.
و بدون آن كه من حرفى زده باشم ، فرمود: اى ابوهاشم ! بنشين و به همراه ما از اين غذا ميل كن و ظرف غذائى را با دست مبارك خويش جلوى من نهاد؛ و چون از آن غذاى لذيذ خوردم ، حضرت به غلام خود فرمود: اى غلام ! صاحب شتر را كه همراه ابوهاشم آمده و جلوى منزل ايستاده است ، بگو وارد شود و در كنار شما مشغول خدمت و انجام وظيفه گردد.(13)
هنگام وداع پدر در مكّه
اميّة بن علىّ حكايت مى كند:
هنگامى كه ماءمورين حكومت بنى العبّاس خواستند امام علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام را از مدينه به خراسان منتقل نمايند، حضرت جهت وداع با كعبه الهى به مكّه معظّمه آمده بود و من نيز همراه حضرت بودم .
وقتى حضرت طواف وداع را انجام داد، نماز طواف را كنار مقام حضرت ابراهيم عليه السلام به جاى آورد.
در اين ميان ، فرزند نوجوانش ، حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد سلام اللّه عليه - كه او نيز همراه پدر بزرگوارش بود - پس از آن كه طواف خود را به پايان رسانيد، وارد حِجْر اسماعيل شد؛ و در همان جا نشست .
چون جلوس حضرت جواد عليه السلام به طول انجاميد، موفّق - خادم حضرت ، كه او نيز از همراهان بود - جلو آمد و گفت : فدايت گردم ، برخيز تا حركت كنيم و برويم .
حضرت فرمود: مايل نيستم حركت كنم ؛ و تا زمانى كه خدا بخواهد، مى خواهم همين جا بنشينم ، و تمام وجود حضرت را غم و اندوه فرا گرفته بود.
موفّق نزد پدرش ، امام رضا عليه السلام آمد و اظهار داشت : فدايت گردم ، فرزندت ، حضرت ابوجعفر، محمّد جواد عليه السلام در حِجْر اسماعيل نشسته است و حركت نمى كند تا برويم .
امام رضا عليه السلام شخصا نزد فرزندش حضرت جواد آمد و فرمود: اءى عزيزم ! برخيز تا برويم .
آن نور ديده اظهار داشت : من از جاى خود بلند نمى شوم .
پدر فرمود: عزيزم ! بايد حركت كنيم و از اين جا برويم .
حضرت جواد عليه السلام اظهار نمود: اى پدر! چگونه برخيزم ؟!.
و حال آن كه ديدم چگونه با خانه خدا وداع و خداحافظى مى كردى ، كه گويا ديگر به آن باز نخواهى گشت .
و در نهايت ، امام رضا عليه السلام فرزند و نور ديده اش را بلند نمود؛ و حركت كردند و رفتند.(14)
خبر از شهادت پدر در مدينه
بسيارى از بزرگان شيعه و سنّى در كتاب هاى مختلف به نقل از شخصى به نام ، اميّة بن علىّ حكايت كنند:
در آن هنگامى كه امام رضا عليه السلام در شهر خراسان بود، من مدّت زمانى را در مدينه بودم و مرتّب به منزل حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام رفت و آمد داشتم .
در طىّ اين مدّت مشاهده مى كردم كه هر روز خويشان و آشنايان به محضر مبارك امام جواد عليه السلام وارد مى شدند و سلام و احترام مى كردند.
پس از گذشت مدّت ها از مسافرت امام رضا عليه السلام به خراسان و بى اطّلايى مردم از آن حضرت ، روزى حضرت جواد عليه السلام در جمع عدّه اى از اصحاب خويش ، يكى از كنيزان را صدا زد و چون نزد حضرت حاضر شد، به وى فرمود: برو به تمام افراد اهل منزل بگو كه براى سوگوارى و عزادارى آماده شوند.
همين كه افراد از منزل حضرت خارج شدند با يكديگر گفتند: چرا سؤ ال نكرديم كه سوگوارى و عزادارى براى چه كسى است ؟
و چون فرداى آن روز فرا رسيد و عدّه اى از اصحاب نزد حضرت جهت ملاقات و ديدار آمدند، امام جواد عليه السلام همانند روز قبل ، دوباره يكى از كنيزان را صدا زد و اظهار داشت : به اهل منزل بگو كه آماده عزادارى گردند.
در اين هنگام ، برخى از اصحاب از آن حضرت سؤ ال كردند:
ياابن رسول اللّه ! مگر عزاى چه كسى است ؟
حضرت فرمود: عزاى آن كسى كه بهترين فرد از افراد روى زمين مى باشد.
و در همان روزها خبر شهادت پدرش ، حضرت ابوالحسن ، امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام به اهالى شهر مدينه رسيد و منتشر گرديد.(15)

پی نوشته:

9-خرايج راوندى : ج 1، ص 372، ح 1، بحارالا نوار: ج 50، ص 46، ح 20، إ ثبات الهداة : ج 4، ص 388، ح 24.
10-حكايت فطرس مشهور است ، كه چون در جرانى بالهايش سوخت ، به دستور حضرت رسول صلى الله عليه و آله بدن خود را به قنداقه يا گهواره امام حسين عليه السلام ماليد و بالهاى سوخته اش به حالت اوّل بازگشت .
11-هداية الكبرى حضينى : ص 300، س 17، اختيار معرفة الرّجال : ص 582، ح 1092، بحارالا نوار: ج 50، ص 67، ح 44.
12-هداية الكبرى حضينى : ص 296، حيلة الا برار: ج 4، ص 534، ح 2.
13-هداية الكبرى حضينى : ص 299.
14-اءعيان الشّيعة : ج 2، ص 18، إ ثبات الهداة : ج 3، ص 341، ح 35.
15-إ علام الورى طبرسى : ج 2، ص 100، إ ثبات الوصيّة : ص 188، الثّاقب فى المناقب : ص 515، ح 443.


نام كتاب : چهل داستان و چهل حديث از امام جواد (ع )

مؤ لف : عبداللّه صالحى


نرم افزار صافات


امتیاز : نتیجه : 2 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 10

درباره : داستان و ادبیاتی , داستان مذهبی , مطالب وفایل های مذهبی , مذهبی , چهارده معصوم , امام جواد(ع) ,

نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید
مطالب مرتبط
سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(2)
سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(1)
قصه هاى زندگى فاطمه عليها السلام
داستانهاى ما
داستان های زیبا2
داستان های زیبای 2
داستان های زیبا 1
اصحاب فيل
اصحاب كهف
اصحاب اخدود
اصحاب سبت
اصحاب رس
قارون
تيه
انفاق در حال ركوع
جنگ موته
بلال بن رياح (وفات 20 ق )
کشکول شیخ بهائی
خکایات سعدی
دروغ مصلحت آميز به ز راست فتنه برانگيز
با تو بگويم
باز جمعه اي گذشت و حاجتم روا نشد
اي واپسين سپيده!
ايوبي صبور
اي عابر بزرگ
اي تو خورشيد اي و آفتاب سايه نشين
اي ظهور ناگهاني
انتظار
انتظار
انتظار
انتظار
انتظار
انتظار
انتظار
انتظار
انتظار
ان وعد الله حق
خود خودِ عشق
حديث نياز
خانه خيالم پراز ظهور است

تاریخ : چهارشنبه 17 مهر 1392 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 161

ارسال نظر
کد امنیتی رفرش


مطالب گذشته
» اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کند باید چه جوابی به او داد؟ »» سه شنبه 08 آذر 1401
» گریتینگ »» شنبه 14 اردیبهشت 1398
» کتاب یک چمدان خاطره »» چهارشنبه 28 فروردین 1398
» ۵ ترفند ساده برای تمیز کردن سینک ظرفشویی »» دوشنبه 07 آبان 1397
» ضرورت طراحی سایت حرفه ای »» شنبه 07 مرداد 1396
» مزایا و معایب طراحی سایت پارالاکس »» دوشنبه 26 تیر 1396
» اربعین »» شنبه 29 آبان 1395
» درازگودال ماریانا »» شنبه 29 آبان 1395
» آدانسونیا یا بائوباب »» شنبه 29 آبان 1395
» یون--سدیم »» شنبه 29 آبان 1395
» محمد بن موسی خوارزمی »» شنبه 29 آبان 1395
» دانلود Internet Download Manager 6.26 – نرم افزار دانلود منیجر IDM »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن 6 ابر قهرمان دوبله فارسی با کیفیت عالیbig hero 6 2014 »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن زندگی پنهان حیوانات The Secret Life of Pets 2016 با دوبله فارسی و لینک مستقیم »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود فیلم بارکد با کیفیت اورجینال و لینک مستقیم »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» فیلم بادیگارد با کیفیت 1080p و لینک مستقیم-nava1.rzb.ir »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن رودنسیا و دندون شازده خانم با دوبله فارسی و کیفیت Rodencia and the Princess’ Tooth -HD »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» 10 تاثیر مضر مواد مخدر بر بدن »» جمعه 22 آبان 1394
» وظایف قوه قضائیه چیست؟ درباره ی قوه ی قضاییه »» جمعه 22 آبان 1394
» درباره ی شرکت پست »» جمعه 22 آبان 1394
» انواع تقویم( -تقویم قمری-تقویم قمری شمسی-تقویم شمسی-تقویم جولیوسی-تقویم گرگوری--تقویم خورشیدی خیام:) »» جمعه 22 آبان 1394
» ویژگی رفتاری زنبور ها-زنبورها »» جمعه 22 آبان 1394
» موضوع تاثیر رسانه بر روی زندگی مردم »» جمعه 22 آبان 1394
» سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(2) »» جمعه 08 آبان 1394
» سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(1) »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت ، از اصول مذهب(سوال وجواب) »» جمعه 08 آبان 1394
» ائمه و پيشوايان اسلام »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت در باطن اعمال »» جمعه 08 آبان 1394
» فرق ميان نبى و امام »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت در بيان معارف الهيّه »» جمعه 08 آبان 1394
» قصه هاى زندگى فاطمه عليها السلام »» دوشنبه 03 فروردین 1394
» داستانهاى ما »» جمعه 29 اسفند 1393
» داستان های زیبا2 »» پنجشنبه 28 اسفند 1393
» داستان های زیبای 2 »» چهارشنبه 27 اسفند 1393
» داستان های زیبا 1 »» چهارشنبه 27 اسفند 1393
» آمینو اسیدها »» سه شنبه 26 اسفند 1393
» موضوع حالات جوانی »» یکشنبه 24 اسفند 1393
» خلاصه حالات آخرين پيامبر و اشرف مخلوقات و فضایل »» جمعه 03 بهمن 1393
» نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی »» جمعه 03 بهمن 1393
» زندگانی حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله »» جمعه 03 بهمن 1393
آمار کاربران

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
سخنی از بهشت
آیه قرآن
آیه قرآن
ذکر روزهای هفته
ذکر روزهای هفته
جنگ دفاع مقدس
جنگ دفاع مقدس
وصیت شهدا
وصیت شهدا
مهدویت امام زمان (عج)
مهدویت امام زمان (عج)
مطالب محبوب
سخنی از صدق وصفا بازدید : 467
ديان و مذاهب هند بازدید : 459
فیض کا شانی بازدید : 447
امام علی (ع) بازدید : 437
اربعین بازدید : 427
امام شناسی بازدید : 419
آداب سخن گفتن بازدید : 413
) دعاى گنج العرش بازدید : 407
نظر سنجي
چند صلوات برای ظهور امام زمان می فرستید؟
کدامین مطالب را می پسندید؟
نظرتان در مورد سایت چیست؟

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به نوای معطر الهی مي باشد.

جدید ترین موزیک های روز



طراح و مترجم قالب

طراح قالب

جدیدترین مطالب روز

فیلم روز

نوای معطر الهی