وبلاگicon
وبلاگکد ماوس

نوای معطر الهی
گذرى بر زندگى امام هشتم حضرت رضا (ع )
قالب وبلاگ
درباره ي سايت


اگر قدری شنوا باشیم نوای معطر الهی را می شنویم........................... سایتی مذهبی -داستانی-علمی-نرم افزاری...................................... با نظرات خود ما را یاری دهید.................................................
موضوعات سايت
چهارده معصوم
مطالب وفایل های مذهبی
داستان و ادبیاتی
خبری از زندگی
تفسیری از قرآن
خبری برای آن دنیا
قرآن
معرفی کتاب
پیامبران
سوره ها
کتاب خانه:
سفر مجازی
نرم افزار موبایل
ادیان
گالری تصاویر
مطالب علمی از دنیای علم وهنر
زندگانی بزرگان علم وادب ایران وجهان
المپیاد
رایانه وموبایل
فیلم
نويسندگان
احمد ارسالی: 3
مطالب تصادفي
سوره قرآن
سوره قرآن
دانشنامه عاشورا
دانشنامه عاشورا
اوقات شرعی
اوقات شرعی
امکانات وب




در اين وبلاگ
در كل اينترنت



RSS


POWERED BY
rozblog.COM
پیغام مدیر سایت
سلام دوست من به سایت نوای معطر الهی خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







تصوير
آخرین ارسال های تالار گفتمان

گذرى بر زندگى امام هشتم حضرت رضا (ع )
ويژگيهاى زندگى امام رضا (ع )
بعد از امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) مقام امامت به پسرش حضرت ابوالحسن على بن موسى الرّضا (عليه السلام ) رسيد، چرا كه او در فضايل سرآمد همه برادران و افراد خانواده اش بود و در علم و پرهيزكارى بر ديگران برترى داشت و همه شيعه و سنّى بر برترى او اتفاق نظر دارند و همگان آن حضرت را به تفوّق بر ديگران در جهت علم و فضايل معنوى مى شناسند.
به علاوه پدر بزرگوارش امام كاظم (عليه السلام ) بر امامت او بعد از خودش تصريح فرموده و اشاراتى نموده كه درباره هيچيك از برادران و افراد خانواده او، چنين تصريح و اشاراتى ننموده است .
حضرت رضا (عليه السلام ) به سال 148 هجرى (يازدهم ذيقعده يا ...) در مدينه چشم به اين جهان گشود، و در طوس خراسان در ماه صفر (161) سال 203 هجرى در سنّ 55 سالگى از دنيا رفت . (162)
مادر آن حضرت ((اُمّ الْبَنين )) نام داشت كه اُمّ ولد بود. مدّت امامت او و مدّت سرپرستى او از اُمّت ، بعد از پدرش ، بيست سال بود.
چند نمونه از دلايل امامت حضرت رضا (ع )
1 - تصريح و اشارات امام كاظم (عليه السلام ) بر امامت حضرت رضا (عليه السلام )؛ اين مطلب را جمع كثيرى نقل كرده اند از جمله از اصحاب نزديك و مورد اطمينان و صاحبان علم و تقوا و فقهاى شيعيان (امام كاظم (عليه السلام ) ) كه به نقل آن پرداخته اند، عبارتند از:
داوود بن كثير رِقّى ، محمّد بن اسحاق بن عمّار، علىّ بن يقطين ، نعيم قابوسى و افراد ديگر كه ذكر آنان به طول مى انجامد.
((داوود رِقّى )) مى گويد: به اباابراهيم (امام كاظم (عليه السلام ) ) عرض كردم : فدايت شوم ! سنّ و سالم زياد شده و پير شده ام ، دستم را بگير و از آتش دوزخ مرا نجات بده ، بعد از تو صاحب اختيار ما (يعنى امام ما) كيست ؟
آن حضرت اشاره به پسرش امام رضا (عليه السلام ) كرد و فرمود:((هذا صاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِى ؛ امام شما بعد از من اين پسرم مى باشد)).
2 -
((محمّد بن اسحاق )) مى گويد: به ابوالحسن اوّل (امام كاظم (عليه السلام ) ) عرض ‍ كردم : آيا مرا به كسى كه دينم را از او بگيرم ، راهنمايى نمى كنى ؟
در پاسخ فرمود:((آن راهنما) اين پسرم على (عليه السلام ) است )) روزى پدرم (امام صادق (عليه السلام ) ) دستم را گرفت و كنار قبر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) برد و به من فرمود:((پسر جان ! خداوند متعال (در قرآن ) مى فرمايد:(... اِنّى جاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِيفَة ...)؛ من در روى زمين جانشين و حاكمى قرار خواهم داد (163) ، خداوند وقتى سخنى مى گويد و وعده اى مى دهد، به آن وفا مى كند)). (164)
3 -
((نعيم بن صحاف )) مى گويد: من و هشام بن حَكَم و علىّ بن يقطين در بغداد بوديم ، على بن يقطين گفت : در حضور عبد صالح (امام كاظم (عليه السلام ) ) بودم ، به من فرمود:((اى على بن يقطين ! اين على ، سرور فرزندان من است ، بدان كه من كُنيه خودم (يعنى ابوالحسن ) را به او عطا كردم )).
و در روايت ديگر آمده است كه : هشام بن حَكَم (پس از شنيدن اين سخن از على بن يقطين ) دستش را بر پيشانى خود زد و گفت : راستى چه گفتى ؟ (او چه فرمود؟!). على بن يقطين در پاسخ گفت :((سوگند به خدا! آنچه گفتم امام كاظم (عليه السلام ) فرمود)).
آنگاه هشام گفت :((سوگند به خدا! امر امامت بعد از او (امام هفتم ) همان است (كه به حضرت رضا (عليه السلام ) واگذار شده است )).
4 -
((نعيم قابوسى )) مى گويد: امام كاظم (عليه السلام ) فرمود:((پسرم على ، بزرگترين فرزند و برگزيده ترين فرزندانم و محبوبترين آنان در نزدم مى باشد و او به جفر (165) مى نگرد و هيچ كس جز پيامبر يا وصىّ پيامبر به جفر نمى نگرد)).
نمونه اى از فضايل امام رضا (ع )
((غفارى )) مى گويد: مردى از دودمان ((ابورافع )) آزاد كرده رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) كه نام او را ((فلان )) مى گفتند، مبلغى پول از من طلب داشت و آن را از من مى خواست و اصرار مى كرد كه طلبش را بپردازم (ولى من پول نداشتم تا قرضم را ادا كنم ) (166) نماز صبح را در مسجد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) در مدينه خواندم ، سپس حركت كردم كه به حضور حضرت رضا (عليه السلام ) كه در آن وقت در ((عُرَيض )) (يك فرسخى مدينه ) تشريف داشت ، بروم ، همينكه نزديك درِ خانه آن حضرت رسيدم ديدم او سوار بر الاغى است و پيراهن و ردايى پوشيده است (و مى خواهد به جايى برود) تا او را ديدم ، شرمگين شدم (كه حاجتم را بگويم ).
وقتى آن حضرت به من رسيد، ايستاد و به من نگاه كرد و من بر او سلام كردم با توجّه به اينكه ماه رمضان بود (و من روزه بودم ) به حضرت (عليه السلام ) عرض كردم : دوست شما ((فلان )) مبلغى از من طلب دارد به خدا مرا رسوا كرده (و من مالى ندارم كه طلب او را بپردازم ).
غفارى مى گويد: من پيش خود فكر مى كردم كه امام رضا (عليه السلام ) به ((فلان )) دستور دهد كه (فعلاً) طلب خود را از من مطالبه نكند، با توجّه به اينكه به امام (عليه السلام ) نگفتم كه او چقدر از من طلبكار است و از چيز ديگر نيز نامى نبردم .
امام رضا (عليه السلام ) (كه عازم جايى بود) به من فرمود بنشين (و در خانه باش ) تا بازگردم . من در آنجا ماندم تا مغرب شد و نماز مغرب را خواندم و چون روزه بودم ، سينه ام تنگ شد مى خواستم به خانه ام بازگردم ، ناگهان ديدم امام رضا (عليه السلام ) آمد و عدّه اى از مردم در اطرافش بودند و درخواست كمك از آن بزرگوار مى كردند و آن حضرت به آنان كمك مى كرد، سپس وارد خانه شد، پس از اندكى از خانه بيرون آمد و مرا طلبيد، برخاستم و با آن حضرت وارد خانه شديم ، او نشست و من نيز در كنارش نشستم و من از ((ابن مسيّب )) (رئيس مدينه ) سخن به ميان آوردم و بسيار مى شد كه من درباره ابن مسيّب نزد آن حضرت سخن مى گفتم ، وقتى كه سخنم تمام شد، فرمود:((به گمانم هنوز افطار نكرده اى ؟)).
عرض كردم : آرى افطار نكرده ام . غذايى طلبيد و جلو من گذارد و به غلامش دستور داد كه با هم آن غذا را بخوريم ، من و آن غلام از آن غذا خورديم ، وقتى كه دست از غذا كشيديم ، فرمود:((تشك را بلند كن و آنچه در زير آن است براى خود بردار)).
تشك را بلند كردم و دينارهايى ديدم ، آنها را برداشتم و در آستين خود گذاردم (يعنى در جيب آستينم نهادم ) سپس امام رضا (عليه السلام ) به چهار نفر از غلامان خود دستور داد كه همراه من باشند تا مرا به خانه ام برسانند.
به امام رضا (عليه السلام ) عرض كردم : فدايت گردم ! قراولان ((ابن مسيب )) (امير مدينه ) در راه هستند و من دوست ندارم آنان مرا با غلامان شما بنگرند.
فرمود:((راست گفتى ، خدا تو را به راه راست هدايت كند))، به غلامان فرمود:((همراه من بيايند و هركجا كه من خواستم ، برگردند)) غلامان همراه من آمدند، وقتى كه نزديك خانه ام رسيدم و اطمينان يافتم ، آنان را برگرداندم ، سپس به خانه ام رفتم (شب بود) چراغ خواستم ، چراغ آوردند به دينارها نگاه كردم ، ديدم 48 دينار است و آن مرد طلبكار، 28 دينار از من طلب داشت ودر ميان آن دينارها، يك دينار بود كه مى درخشيد، آن را نزديك نور چراغ بردم ديدم روى آن با خط روشن نوشته است :((آن مرد، 28 دينار از تو طلب دارد، بقيه دينارها مال خودت باشد)).
سوگند به خدا! خودم نمى دانستم (و فراموش كرده بودم ) كه او چقدر از من طلب دارد. روايات در اين راستا بسيار است كه شرح و نقل آنها در اين كتاب كه بنايش بر اختصار است به طول مى انجامد. (167)
ماجراى شهادت حضرت رضا (ع )
وقتى كه حضرت رضا (عليه السلام ) به سال دويست هجرى ، به دعوت ماءمون ناگزير از مدينه به خراسان آمد، حدود سه سال آخر عمرش را در دستگاه ماءمون (هفتمين خليفه عبّاسى گذراند).
حضرت رضا (عليه السلام ) در خلوت ، ماءمون را بسيار موعظه و نصيحت مى كرد و او را از عذاب خدا مى ترساند و ارتكاب خلاف را از او زشت مى شمرد و ماءمون در ظاهر، گفتار امام رضا (عليه السلام ) را مى پذيرفت ولى در باطن آن را نمى پسنديد و برايش ‍ سنگين و دشوار بود.
روزى حضرت رضا (عليه السلام ) نزد ماءمون آمد و ديد او وضو مى گيرد ولى غلامش ‍ آب به دست او مى ريزد و او را در وضو گرفتن كمك مى كند.
امام رضا (عليه السلام ) به او فرمود:((در پرستش خدا كسى را شريك قرار مده )).
ماءمون آن غلام را رد كرد و خودش آب ريخت و وضو گرفت ، ولى اين سخن حضرت رضا (عليه السلام ) موجب شد كه خشم و كينه ماءمون به آن حضرت زياد شود (چرا كه ماءمون يك عنصر متكبّر و خودخواه بود و اينگونه گفتار به دماغش برمى خورد) اين از يك سو و از سوى ديگر، هرگاه ماءمون در حضور حضرت رضا (عليه السلام ) از فضل بن سهل و حسن بن سهل (168) سخن به ميان مى آورد، امام رضا (عليه السلام ) بديهاى آن دو را به ماءمون گوشزد مى كرد و ماءمون را از گوش دادن به پيشنهادهاى فضل و حسن ، نهى مى نمود.
فضل بن سهل و حسن بن سهل ، موضعگيرى حضرت رضا (عليه السلام ) را فهميدند، از آن پس مكرّر به گوش ماءمون مى خواندند و او را بر ضدّ امام رضا (عليه السلام ) مى شوراندند، مثلاً توجّه همگانى مردم را به امام رضا (عليه السلام ) به عنوان يك خطر جدّى براى براندازى حكومت ماءمون قلمداد مى كردند و ماءمون (خودخواه ) را وامى داشتند كه از حضرت رضا (عليه السلام ) فاصله بگيرد و كار به جايى رسيد كه آن دو (سالوس خائن ) راءى ماءمون را نسبت به حضرت رضا (عليه السلام ) دگرگون ساختند و او را آنچنان كردند كه تصميم به كشتن حضرت رضا (عليه السلام ) گرفت .
تا روزى امام رضا (عليه السلام ) با ماءمون غذايى خوردند، امام رضا (عليه السلام ) از آن غذا بيمار شد و ماءمون نيز خود را به بيمارى زد.
جريان شهادت حضرت رضا (عليه السلام ) از زبان عبداللّه بن بشير
((عبداللّه بن بشير)) (يكى از غلامان ماءمون ) مى گويد: ماءمون به من دستور داد كه ناخنهاى خود را بلند كنم و اين كار را براى خودم عادى نمايم و آن را به هيچ كس نگويم من اين كار را انجام دادم سپس ماءمون مرا طلبيد، چيزى شبيه تمرهندى به من داد و به من گفت : اين را با دستهايت خمير كن و به همه دستت بمال و من چنين كردم و سپس ماءمون مرا ترك كرد و به عيادت حضرت رضا (عليه السلام ) رفت ، پرسيد حالت چطور است ؟
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:((اميد سلامتى دارم )).
ماءمون گفت : من هم بحمداللّه امروز حالم خوب شده است ، آيا هيچيك از پرستاران و خدمتكاران امروز نزد شما آمده اند؟
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:((نه ، نيامده اند)). ماءمون خشمگين شد و بر سر غلامان فرياد زد (كه چرا به خدمتگزارى از آن حضرت نپرداخته ايد).
عبداللّه بن بشير در ادامه سخن مى گويد: سپس ماءمون به من دستور داد و گفت : براى ما انار بياور، چند انار آوردم ، گفت هم اكنون با دست خود (كه به زهر تمر هندى آلوده بود) آب اين انارها را با فشار دست بگير، من چنين كردم ، ماءمون آن آب انار آنچنانى را با دست خود به حضرت رضا (عليه السلام ) (كه در بستر بيمارى در حال بهبودى بود) خورانيد و همان موجب مسموميّت امام رضا (عليه السلام ) شده و سبب شهادت آن حضرت گرديد، او پس از خوردن آن آب انار دو روز بيشتر زنده نماند و سپس از دنيا رفت .
جريان شهادت از زبان اباصلت و محمّد بن جهم
((اباصلت هروى )) مى گويد: وقتى كه ماءمون نزد امام رضا (عليه السلام ) بيرون رفت ، من به حضور آن حضرت رسيدم ، به من فرمود:((يا اَباصَلْتِ! قَدْ فَعَلُوها؛ اى اباصلت ! آنها كار خود را (يعنى مسموم كردن را) انجام دادند))، و در اين هنگام زبان آن حضرت به ذكر توحيد و شكر و حمد خدا، گويا بود.
((محمّد بن جهم )) مى گويد: حضرت رضا (عليه السلام ) انگور را دوست داشت ، مقدارى از انگور را آماده كردند و چند روز در جاى حبه هاى انگور، سوزنهاى زهرآلود، وارد كردند وقتى كه دانه هاى انگور زهرآگين شد، آن سوزنها را بيرون آوردند و همان دانه هاى انگور را نزد آن حضرت گذاردند، آن بزرگوار كه در بستر بيمارى بود، آن انگورها را خورد و سپس به شهادت رسيد.
و گويند مسموم نمودن آن حضرت بسيار زيركانه و دقيق (با كمال پنهانكارى بود تا كسى نفهمد) انجام گرفت .
رياكارى ماءمون بعد از شهادت حضرت رضا (ع )
پس از شهادت حضرت رضا (عليه السلام ) ماءمون يك شبانه روز خبر آن را پوشاند و فاش نكرد، سپس ((محمّد بن جعفر)) (عموى حضرت رضا (عليه السلام ) ) و جماعتى از دودمان ابوطالب (عليه السلام ) را كه در خراسان بودند، طلبيد و خبر وفات حضرت رضا (عليه السلام ) را به آنان داد و خودش گريه كرد و بسيار بيتابى نمود و اندوه شديد خود را ابراز كرد و سپس جنازه آن حضرت را به طور صحيح و سالم به آنان نشان داد، آنگاه به آن جنازه رو كرد و گفت :
((برادرم ! براى من طاقت فرساست كه تو را در اين حال بنگرم ، من اميد آن را داشتم كه قبل از تو بميرم ، ولى خواست خدا اين بود!)).
سپس دستور داد جسد آن حضرت را غسل دادند و كفن و حنوط نمودند و به دنبال جنازه آن حضرت راه افتاد و جنازه را تا همانجا كه هم اكنون محلّ قبر شريف حضرت رضا (عليه السلام ) است مشايعت كرد و همانجا آن را به خاك سپرد. آن محل ، خانه ((حميد بن قحطبه )) (يكى از رجال دربار هارون ) بود كه در قريه اى به نام ((سناباد)) نزديك ((نوقان )) در سرزمين ((طوس )) قرار داشت ، و قبر هارون الرّشيد (پنجمين خليفه عبّاسى ) در آنجا بود. مرقد مطهّر حضرت رضا (عليه السلام ) را در جانب قبله قبر هارون ، قرار دادند.
فرزندان حضرت رضا (ع )
حضرت رضا (عليه السلام ) درگذشت ، ولى فرزندى براى او سراغ نداريم ، جز يك پسر كه همان امام بعد از اوست ؛ يعنى ((ابوجعفر محمد بن على (عليه السلام ) (امام نهم ) كه هنگام وفات حضرت رضا (عليه السلام ) هفت سال و چند ماه داشت )). (169)

161- آخر ماه صفر.
162-
عمر شريف آن حضرت به طور دقيق ، 54 سال و سه ماه و نوزده روز بود.
163-
سوره بقره ، آيه 30.
164-
بنابراين ، طبق سنّت الهى ، هميشه بايد در زمين خليفه خدا وجود داشته باشد كه او امام بر مردم است .
165-
در روايتى از امام صادق (7 ) آمده است كه فرمود:((جفر سرخ و سفيد نزد ماست . وقتى از آن حضرت خواسته شد توضيح دهد، فرمود:((جفر سرخ )) ظرفى است كه اسلحه رسول خدا در آن است و هنگام ظهور قائم (7 ) بيرون آيد، و ((جفر سفيد)) ظرفى است كه تورات و انجيل و زبور و ساير كتابهاى آسمانى قبل از اسلام در ميان آن است )). (ارشاد مفيد، ج 2، ص 180).
166-
با توجّه به اينكه آقاى ((فلان )) از دوستان حضرت رضا (عليه السلام ) بود.
167-
حضرت رضا (عليه السلام ) حدود 55 سال عمر كرد (از سال 148 تا 203 هجرى ) 35 سال آن در زمان پدرش بود (از 148 تا 183 هجرى ) و بيست سال داراى مقام امامت بود (از سال 183 تا 203) و در 35 سالگى به مقام امامت رسيد و در سال دويست هجرى ، ماءمون (خليفه هفتم عبّاسى ) او را از مدينه به خراسان آورد، بنابراين حدود 17 سال بعد از پدر در مدينه بود و آن حضرت در 29 صفر سال 203 در خراسان به شهادت رسيد، بنابراين ، حدود سه سال در خراسان بود و در مجموع با پنج سال آخر، عمرش را در عصر خلافت ماءمون عباسى گذراند.
168-
((سهل )) پدر فضل و حسن ، مجوسى بود و بعد به دست ((يحيى بن خالد برمكى )) قبول اسلام كرد، بعدا يحيى برمكى ، فضل ، پسر سهل را خادم ماءمون قرار داد و كم كم ((فضل بن سهل و حسن بن سهل )) جزء اصحاب خاصّ ماءمون و رجال كشور او قرار گرفتند تا آنجا كه ((حسن بن سهل )) منشى مخصوص ماءمون شد و زمانى حاكم عرب از طرف ماءمون گرديد، و ((فضل بن سهل )) ((ذوالرّياستين )) (وزير كشور و وزير جنگ ) ماءمون شد، با توجّه به اينكه حسن و فضل ، ساخته و پرداخته و دست پرورده برمكيان بودند و همين فضل بن سهل موضوع ولايت عهدى را به حضرت رضا (عليه السلام ) پيشنهاد كرد، ولى بعدا ماءمون بر او غضب كرد، ((غالب )) دائى ماءمون ، او را (در شعبان سال 203) در حمّام سرخس به قتل رساند. (در اين باره به تتمّة المنتهى وعيون اخبار الرّضا، ج 2، ص 159 و 165 - مراجعه شود).
169-
بعضى مى نويسند: آن حضرت داراى پنج پسر و يك دختر بوده كه عبارت بودند از:
1 -
محمد تقى (عليه السلام ) 2 - حسن 3 - جعفر 4 - ابراهيم 5 - حسين 6 - عايشه (در اين باره به كشف الغمّه و فصول المهمّه ، ص 346 مراجعه شود).


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : چهارده معصوم , امام رضا(ع) , مطالب وفایل های مذهبی , مذهبی ,

نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید
برچسب ها : گذرى بر زندگى امام هشتم حضرت رضا (ع ) ,

مطالب مرتبط
امامت ، از اصول مذهب(سوال وجواب)
ائمه و پيشوايان اسلام
امامت در باطن اعمال
فرق ميان نبى و امام
امامت در بيان معارف الهيّه
قصه هاى زندگى فاطمه عليها السلام
داستان های زیبا2
خلاصه حالات آخرين پيامبر و اشرف مخلوقات و فضایل
زندگانی حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله
نماز و امام حسين عليه السلام
قرآن و ياد شهدا
زيارت عاشورا در سايه قرآن
عزّت و ذلّت در كربلا
جلوه هاى قرآن در كربلا
امر به معروف و امام حسين عليه السلام
اهداف امام حسين عليه السلام و قرآن
حركت امام حسين بر اساس قرآن
انگيزه ، اخلاص ، نشاط و آگاهى در كربلا
قرآن و امام حسين عليه السلام
مصايب حضرت زينب (س ) در سرزمين كربلا و مصايب زينب (س ) در شب عاشورا ومصايب زينب (س ) در روز عاشورا
حضرت زینب(س) تا اربعین حسینی و.حضرت زینب(س) وامام حسین(ع)
فضایل حضرت زینب(س)
فصل چهارم :حضرت عباس(ع) با رويدادها
فصل سوّم : ويژگيهاى روحى حضرت عباس(ع)
فصل دوّم :حضرت عباس (ع ) و ديدگاهها
فصل اوّل : ولادت و رشد حضرت ابوالفضل(ع)
چهل حديث گهربار منتخب از امام حسین(ع)
فصل هشتم :حضرت عباس (ع)بر كرانه علقمه
فصل ششم :حضرت عباس(ع) با نهضت حسينى
فصل پنجم :حضرت عباس(ع) كابوس هولناك معاویه
انفاق در حال ركوع
سيرت و آثار امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف )
شهادت عبدالله بن حسن عليه السّلام
شهدای کربلا
توبه حر رضى عندالله
برگزارى نماز ظهر عاشورا
شهادت حضرت على اصغر
شهادت حضرت عباس عليه السّلام
شهادت عبدالله بن حسن عليه السّلام
جهاد و شهادت حضرت على اكبر عليه السّلام

تاریخ : یکشنبه 16 شهریور 1393 نویسنده : جمعی از نویسندگان l بازدید : 214

ارسال نظر
کد امنیتی رفرش


مطالب گذشته
» اگر کسی ادعا کند با دلایل عقلی وجود خدا را رد می کند باید چه جوابی به او داد؟ »» سه شنبه 08 آذر 1401
» گریتینگ »» شنبه 14 اردیبهشت 1398
» کتاب یک چمدان خاطره »» چهارشنبه 28 فروردین 1398
» ۵ ترفند ساده برای تمیز کردن سینک ظرفشویی »» دوشنبه 07 آبان 1397
» ضرورت طراحی سایت حرفه ای »» شنبه 07 مرداد 1396
» مزایا و معایب طراحی سایت پارالاکس »» دوشنبه 26 تیر 1396
» اربعین »» شنبه 29 آبان 1395
» درازگودال ماریانا »» شنبه 29 آبان 1395
» آدانسونیا یا بائوباب »» شنبه 29 آبان 1395
» یون--سدیم »» شنبه 29 آبان 1395
» محمد بن موسی خوارزمی »» شنبه 29 آبان 1395
» دانلود Internet Download Manager 6.26 – نرم افزار دانلود منیجر IDM »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن 6 ابر قهرمان دوبله فارسی با کیفیت عالیbig hero 6 2014 »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن زندگی پنهان حیوانات The Secret Life of Pets 2016 با دوبله فارسی و لینک مستقیم »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود فیلم بارکد با کیفیت اورجینال و لینک مستقیم »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» فیلم بادیگارد با کیفیت 1080p و لینک مستقیم-nava1.rzb.ir »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» دانلود انیمیشن رودنسیا و دندون شازده خانم با دوبله فارسی و کیفیت Rodencia and the Princess’ Tooth -HD »» پنجشنبه 06 آبان 1395
» 10 تاثیر مضر مواد مخدر بر بدن »» جمعه 22 آبان 1394
» وظایف قوه قضائیه چیست؟ درباره ی قوه ی قضاییه »» جمعه 22 آبان 1394
» درباره ی شرکت پست »» جمعه 22 آبان 1394
» انواع تقویم( -تقویم قمری-تقویم قمری شمسی-تقویم شمسی-تقویم جولیوسی-تقویم گرگوری--تقویم خورشیدی خیام:) »» جمعه 22 آبان 1394
» ویژگی رفتاری زنبور ها-زنبورها »» جمعه 22 آبان 1394
» موضوع تاثیر رسانه بر روی زندگی مردم »» جمعه 22 آبان 1394
» سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(2) »» جمعه 08 آبان 1394
» سيّد محمدحسن طباطبائي ميرجهاني(1) »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت ، از اصول مذهب(سوال وجواب) »» جمعه 08 آبان 1394
» ائمه و پيشوايان اسلام »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت در باطن اعمال »» جمعه 08 آبان 1394
» فرق ميان نبى و امام »» جمعه 08 آبان 1394
» امامت در بيان معارف الهيّه »» جمعه 08 آبان 1394
» قصه هاى زندگى فاطمه عليها السلام »» دوشنبه 03 فروردین 1394
» داستانهاى ما »» جمعه 29 اسفند 1393
» داستان های زیبا2 »» پنجشنبه 28 اسفند 1393
» داستان های زیبای 2 »» چهارشنبه 27 اسفند 1393
» داستان های زیبا 1 »» چهارشنبه 27 اسفند 1393
» آمینو اسیدها »» سه شنبه 26 اسفند 1393
» موضوع حالات جوانی »» یکشنبه 24 اسفند 1393
» خلاصه حالات آخرين پيامبر و اشرف مخلوقات و فضایل »» جمعه 03 بهمن 1393
» نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی »» جمعه 03 بهمن 1393
» زندگانی حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله »» جمعه 03 بهمن 1393
آمار کاربران

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضويت سريع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
سخنی از بهشت
آیه قرآن
آیه قرآن
ذکر روزهای هفته
ذکر روزهای هفته
جنگ دفاع مقدس
جنگ دفاع مقدس
وصیت شهدا
وصیت شهدا
مهدویت امام زمان (عج)
مهدویت امام زمان (عج)
مطالب محبوب
سخنی از صدق وصفا بازدید : 467
ديان و مذاهب هند بازدید : 459
فیض کا شانی بازدید : 447
امام علی (ع) بازدید : 437
اربعین بازدید : 427
امام شناسی بازدید : 419
آداب سخن گفتن بازدید : 413
) دعاى گنج العرش بازدید : 407
نظر سنجي
چند صلوات برای ظهور امام زمان می فرستید؟
کدامین مطالب را می پسندید؟
نظرتان در مورد سایت چیست؟

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به نوای معطر الهی مي باشد.

جدید ترین موزیک های روز



طراح و مترجم قالب

طراح قالب

جدیدترین مطالب روز

فیلم روز

نوای معطر الهی